تاريخ : یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:, | 2:35 PM | نویسنده : بريالي محمدي

جاسم المطوع

ترجمه: عبدالله الياسی

روزی در محضر الله متعال و در حالی که برای عمری که از دست داده بودم تأسف می‌خوردم و پشیمان بودم، نشستم و یکی از «لحظه»‌های زندگی‌ام را فراخواندم…

به او گفتم: می‌خواهم به عمرم برگردی تا تو را در کار خیر به کار گیرم.

گفت: زمان هیچ وقت به سوی کسی برنمی‌گردد!

گفتم:‌ ای «لحظه» خواهش می‌کنم بسوی من بازگرد؛ تا از تو بخوبی استفاده کنم و کوتاهی که در مورد تو کردم جبران کنم.

گفت: چگونه می‌توانم برگردم درحالی که صفحه‌های پرونده‌ی اعمالت مرا پوشانیده است؟!hasanat-time

گفتم: غیرممکن را انجام بده و بازگرد، چه بسا لحظه‌هایی که پس از رفتن تو به هدر دادم!

گفت: اگر به دست خودم بود برمی‌گشتم، اما کسی که او را فرامی‌خوانی دیگر حیاتی ندارد، در حالی که پرونده‌ی اعمالت بسته و به سوی الله متعال روانه شده است.

گفتم: چگونه غیر ممکن است که برگردی در حالی که داری با من حرف می‌زنی؟

گفت: «لحظه‌ها» در زندگی، یا دوستی مهربانند که به نفع صاحبش شهادت می‌دهند و یا دشمنی سرسخت که علیه او گواهی می‌دهند و من جزو آن «لحظه‌ها» یی هستم که دشمن تو وروز قیامت علیه تو شهادت می‌دهد… پس که اینطور است دشمنان چگونه با هم جمع می‌شوند؟!

گفتم: آه…. وای برهمه‌ی آن «لحظه‌ها»ی عمرم که از دست دادم!

اما التماس می‌کنم که به سوی من بازگرد؛ تا در ظرف تو، کارهای نیکی که نکردم انجام دهم.

«لحظه» برای مدتی خاموش ماند…

گفتم: ‌ای «لحظه»، صدای مرا می‌شنوی؟ خواهش می‌کنم جواب بده.

گفت:‌ ای کسی که خویش را فراموش کردی و اوقات گرانبهای عمرت را ضایع نمودی…..

مگر نمی‌دانی که تو همین حالا به خاطر بازگرداندن «لحظه»‌ای، «لحظه‌ها»یی از عمرت را از دست دادی، آیا می‌توانی آن‌ها را برگردانی؟

تنها چیزی که می‌توانم به تو بگویم «إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّـیِّئَاتِ» (هود: ۱۱۴) کارهای نیک، بدی‌ها را پاک و نابود می‌گرداند، پس‌ ای…. عجله کن و بشتاب، در هرجا که باشی از الله جل جلاله بترس و به دنبال معصیت و بدی‌ها، کارهای نیک و حسنات انجام بده تا آن را پاک و نابود گرداند و با مردم به نیکی رفتار کن.

باسپاس از پایگاه اطلاع رسانی اصلاح

اصلاح آنلاین

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : سه شنبه 26 دی 1391برچسب:, | 11:3 PM | نویسنده : بريالي محمدي

لیکوال: جعفر احمدزی

د وختي پاڅیدو او وختي ویده کیدو طبي ګټې او زیانونه

هغوى چې د الله كلام قرآن كريم او احاديث لوستي وي پدې پوهيږي چې له ډيري آيتونه او حديثونه څخه دا څرګنديږي چې د وختي ويده كيدو او وختي پاڅيدو په لور هڅونه كوي.قرآنكريم پدې اړه فرمايي:
وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا (٩)النباء:۹
او خوب مو ستاسو د هوساينې وسيله ګرځولې ده.
په بل ځاى كې فرمايي:
أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا (٧٨)اسراء
او دسهار قرائت هم لوله ځكه چې د سهار د قرائت په لوستلو شاهدي ور كول كيږي.

له رسول الله نه روايت شويدى چې فرماييلي دي:اې الله! زما د امت په سهارونو كې بركت واچوه.

له عايشې نه روايت دى چې رسول الله وفرمايل:د سهار دوه ركعته لمونځ تر دنيا او مافيها غوره دى.

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, | 8:13 PM | نویسنده : بريالي محمدي

علت جايگزني قوانين اروپايي در كشورهاي اسلامي

گروهي از مردم گمان مي‌برند كه علت جايگزيني قوانين اروپايي در كشورهاي اسلامي از آن جهت است، كه نظام اسلام جوابگوي تمام خواسته‌هاي مردم نشده است حال آنكه اين گمان بي‌اساس و مبني بر جهالت آنها به قوانين اسلامي است، زيرا كه فقه اسلامي حاوي مبادي و نظريات و احكامي است كه اگر آنها را جمع كنيم بهترين و بزرگترين كتاب در قوانين جهان بشمار مي‌آيد.
من معتقدم اگر قوانين اسلامي درست مرتب شوند كشورهاي غير اسلامي هر چه زودتر از آن پيروي مي‌كنند و نظامهاي خود را رها خواهند كرد.

و اما علت اساسي جايگزيني قوانين اروپايي در كشورهاي اسلامي استعمار و نفوذ استعمارگران و نشستن و بي‌تفاوتي علماي ‌اسلام است زيرا كه در بعضي از كشورهاي اسلامي قوانين اروپايي توسط استعمارگران و زروگويان جايگزين شده است، همچون كشور هندوستان و شمال افريقا و در بعضي ديگر از كشورهاي اسلامي بعلت ضعف و ناتواني و خود فروختگي مسئولان كشوري همچون كشور مصر و تركيه ….

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 12 دی 1391برچسب:, | 2:46 PM | نویسنده : بريالي محمدي
عید هایی که مربوط مسلمین است و بنیه های دینی و شریعتی دارند غیر مسلمین تجلیل نمی کنند, اما مع الاسف عیدی که مربوط غیر مسلمین است و هیچ بنیه شرعی ندارد و ساخته دست خودشان است برخی از مسلمین ما تجلیل می کنند. لذا از لحاظ تجلیل؛ سال جدید میلادی به شما, از طریق شما به فامیل و دوستان و تمام کافه ملت افغانستان و مسلمین جهان هیچ ربطی ندارد لذا صبورانه چشم به راه عیدهای خودمان باشیم و آنرا به طریقه خود تجلیل کنیم. موفق باشید


Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : یک شنبه 3 دی 1391برچسب:, | 7:59 PM | نویسنده : بريالي محمدي

حرفی برای گفتن ندارم, تصاویر خودش گویاست.

 

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : جمعه 24 آذر 1391برچسب:, | 5:0 PM | نویسنده : بريالي محمدي

 نویسنده: دکتور.سمير يونس

مترجم: محقق عبدالرحمن حکیمزاد

قبل ازینکه به سن بیست سالگی برسد جوانان زیادی به خواستگاریش می آمدند ولی هر بار پدرش به آنها جواب رد میداد. روزها، ماه ها و سالها “بدین منوال” سپری شد، اما رفت و آمد خواستگاران قطع نشد و در هربار پدر به آنها جواب رد میداد تا اینکه دختر به سن چهل سالگی رسید!! در یکی از روزها دختریکه عمرش از چهل سالگی گذشته و هنوز هم ازدواج نکرده است، مریض شد و در حالت بیهوشی به شفاخانه منتقل شد، چون به هوش آمد و پدرش را دید در حالت درد، و نا رضایتی به عملکرد پدرش گفت: پدرم! از کودکی ترا دوست دارم، فضل و منزلتت، برخود را فراموش نمی کنم و تا زنده ام به تو نیکی مینمایم ولی این را نیز از تو پنهان نمی کنم که احساساتم را نسبت به خود تغییر داده ای، تو بودی که مرا از شوهریکه در یک خانۀ مستقل زندگی نمايیم، محروم نمودی، تو بودی که مرا از عطوفت مادري محروم نمودی، زیرا آرزوی داشتنِ اولاد و شرف مادر بودن را داشتم، تو بودی که مرا از احساس آرامش و انس در مملکتی که هر دختر جوان خواب آنرا می بیند، محروم نمودی، قسم به الله ای پدرم! اگر ترس پروردگارم نمی بود در پیشگاه وی از تو شکایت میکردم.

پس از آن دختر بسیار زیاد گریست، پدر ویرا در حالت گریان به آغوش گرفت و تکراراً میگفت: ببخش مرا دخترم ببخش مرا دخترم ببخش مرا دخترم . . . من در فکر و تدبیرم به اشتباه رفتم چون علاقه داشتم تا ترا به ازدواج مرد ثروتمندی بدهم که زندگی خوبی را برایت تأمین کند، پس مرا ببخش “که در پلان خود به اشتباه رفتم”.

پدری را در شب عروسی دخترش به چشمان خود دیده و به گوشهایم از وی شنیدم که عروسی دخترش را لغو و دخترش را از ازدواج با کسیکه یکدیگر را دوست داشتند، منع نمود؛ چون داماد به خریداری برخی خواسته های مکمّلۀ عروس که در شب عروسی بدون اطلاع قبلی،از وی خواسته بود، جواب مثبت نداده بود.

 

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:, | 11:54 PM | نویسنده : بريالي محمدي

وايې يوه ډېره ښكلې ښځه وه، چې ټول خلك يې په مينه كې ډوب وو. يو ځوان چې كله وليده، خپل پلار ته يې وويل، زه له هغه نجلۍ سره واده كوم، چې ما ليدلې او ډېره مې خوښه شوې ده. په هره بيه چې وي، زه بايد دا پېغله د ځان كړم. پلار يې په موسكا سره پوښتنه ترې وكړه، چې دا نجلۍ څوك ده؟ او ولې يې درته وغواړم؟ زوى او پلار دواړه د نجلۍ ليدو ته ورغلل، كله چې

پلار نجلۍ وليده نو زړه يې پرې پرېوت او خپل زوى ته وويل: زويه دا نجلۍ ستا له سويې لوړه ده او ستا لپاره نه ښايي. له دې نجلۍ سره بايد داسې څوك واده وكړي، چې عمر ولري، تجربه ولري او د ژوند په لوړو ژورو خبر وي، ددې نجلۍ لپاره زما په څېر خاوند ښايي.

زوى د خپل پلارو خبرو ته ډېر حيران شو او هېڅ فكر يې نه كاوه چې پلار به يې داسې كار كوي. پلار ته يې وويل: نه پلاره دا ما خوښه كړې او زه بايد واده ورسره وكړم!.

د دواوړو غږ پورته شو او هر يوه ځان ددې وړ باله چې اړونده ښکلې ښځه د ځان کړي. دواړه پوليسو ته ورغلل، چې دا ستونزه ور حل كړي، كله يې چې قوماندان ته كيسه وكړه، هغه وويل: تاسې نجلۍ را ولئ، له هغې به پوښتنه وكړو، چې زوى كوي او كه پلار.

كله چې د قوماندان سترګې پرې ولګېدې، ښكلا او ښايست ته يې ګوته په غاښ شو، دواړو ته يې مخ كړ، دا نجلۍ ستاسې لپاره نه ده. له دې ښكلې نجلۍ سره بايد هغه څوك واده وكړي، چې نوم ولري، په دولت كې مقام ولري او پوهه وي.

 

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, | 4:18 PM | نویسنده : بريالي محمدي

 

نویسنده: محمدمحمود عبدالخالق
ترجمه از عربی با دخل و تصرف: ایوب پـــوزش

زن در این روزگار می‌تواند نقش اساسی در اصلاح یا به فساد کشاندن جامعه داشته باشد. بدخواهان امت اسلامی بر همین اساس می‌خواهند زن مسلمان را با خود همراه کنند. هدف آنان فریب وی و وارونه جلوه دادن مسائل دین برای او است. آنان حجاب را که فریضه‌ی الهی است نشانه‌ی تندروی قلمداد می‌کنند. بی حجابی را نشانه‌ی تمدن، آزادی و حضور مستمر در جامعه می‌دانند. حضور او را در خانه، به شیوه‌ای که فقط برای انجام کار بیرون برود، نشانه‌ی اجبار و تسلط بر او و خروج از خانه و در ارتباط بودن با مردان دیگر را بدون اجازه‌ی همسر نشانه‌ی پیشرفت و آزادی زن می‌دانند.

همه چیز را در چشم زن وارونه جلوه می‌دهند؛ به گونه ای که حلال را حرام و حرام را حلال می‌نمایانند. برای تحقق این اهداف، فرزندان خودمان را که با زبان ما صحبت می‌کنند برگزیده‌اند تا کار تخریبی خود را در خلال بیان بعضی مسائل انجام دهند. لذا امروز زنان و مردانی را می‌بینیم که شب و روز در مورد حق زن و ظلم اسلام به او صحبت می‌کنند. بی‌خبر از حقوق مسلّمی که اسلام در قرن هفتم میلادی برای زن مشخص کرد؛ زمانی که تمدن های بزرگ مثل ایران، یونان و چین زن را موجودی پست و حقیر می‌نامیدند. در چنان برهه‌ای، اسلام ندای برابری زن و مرد و ادای حقوق مسلم زن را از طرف مردان اعلام کرد.

جنبش‌هایی از داخل جامعه و به نام احقاق حقوق زن و در واقع برای ترویج بی‌بندوباری دست‌به‌کار شده‌اند، می‌خواهند عفت، اخلاق و کرامت، به کلی از میان مسلمانان رخت بربندد. می‌خواهند زن را به دورانی بازگردانند که تنها وسیله‌ی ارضای شهوت و خدمت به مردان بود و بس. این نکته جالب و بجاست که یک نفر می‌گوید:«باز کردن در از داخل ساده تر از باز کردن آن ازخارج است.» آری؛ اینان از داخل مشغول فرو ریختن نظام اخلاقی و اجتماعی هستند و زن را به سوی فساد و بی بند و باری سوق می‌دهند.

دید گاه‌های الحادی و ضد اسلامی برای نابودی اسلام و ازبین بردن شخصیت مسلمان، از وسایل مختلفی استفاده می‌کنند که یکی از آن‌ها زن مسلمان است. اگر زنان مسلمان در این گفته‌ها شک دارند به جملات زیر توجه کنند که از زبان این افراد نقل شده است.

یکی از آنان می‌گوید:«وضع شرق ثبات پیدا نمی‌کند مگر زمانی که حجاب زن را برداریم و با آن قرآن را بپوشانیم.»

دیگری می‌گوید:«راهی کوتاه‌تر و بهتر از خروج زن از خانه در حالت بی‌حجابی، برای نابودی اسلام وجود ندارد.»
محمدطلعت‌حرب‌پاشا در کتاب «المرأة و الحجاب» می‌گوید:«بی حجابی و اختلاط زن و مرد آرزوی دیرینه‌ی غرب برای تحقق اهدافش در عالم اسلامی است.»

 

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, | 11:28 PM | نویسنده : بريالي محمدي

 

Posted: 20 Nov 2012 09:07 PM PST

دکتور عبدالصبورفخری

(3-1)
يكي از بحثهای مهم ومناقشه بر انگیز عرصه حکومت داری ونظام سیاسی در جهان امروز، مخصوصا درکشور ما که فساد در آن گوش فلک را کر ساخته ، موضوع فساد سیاسی است. فساد سیاسی در این کشور قربانی های زیادی گرفته و مبارزه با آن هم به هزینه های بزرگ وهنگفتی نیازمند است. برای برچیدن بساط فساد سیاسی نیاز است در وهله نخست، از آن تعریف واضح وروشن داشته باشیم، وسپس به انگیزه ها وعلل، شاخصها، آثار وپدیده های آن را شناسایی کنیم و در پی آن به روشها وراههایی دست یابیم که بتوانیم با آن مبارزه کنیم وبساطش را بر چینیم ویا حد اقل تحت کنترلش آوریم:

نخست: تعریف و مفهوم فساد سیاسی
زمانی یک دستگاه سیاسی( حکومت ) را به فاسد بودن توصیف می توان کرد که نظامها ودستگاههای سیاسی(حکومت بر سراقتدار) از اهداف اصلی خود انحراف نماید و وسیله ای در دست اشخاص ودولت مردان شود که آنها اقتدار ومقامهای دولتی را جهت خواستهای شخصی، گروهی وتباری خود شان به کار گیرند. به عبارت دیگر، سوء استفاده از قدرت سیاسی در جهت اهداف شخصی و نامشروع را فساد سیاسی می گویند. فساد سیاسی به معنای راه یافتن فساد در سیاست ، قدرت و حکومت است. اصولا فساد سیاسی و قدرت همزاد یکدیگرند، یا می توان اذعان نمود که فساد سیاسی زاییده قدرت سیاسی ویا نزاع برای کسب قدرت است. در واقعیت امر، فساد سیاسی نتیجه حتمی کشمکش و تلاش بر سر کسب قدرت می باشد. این واقعیت در جامعه ما به طور آشکارتری جلوه نمایی کرده است. در اثر نزاع برسر کسب قدرت ویا حفظ قدرت، دولتمردان ما بی پروا دست به هر بی قانونی وفرار از چارچوب اصول حکومت داری میازند و در برابر هیچ جریان و قانونی خود شان را پاسخگوی نمی دانند، زیرا در این حکومت هیچ کسی تن به پاسخگویی نمی دهد وهیچ جریانی قادر به پاسخ گیری یا طرح پرسش از آنها نمی باشد. با آن که در این کشور فساد های دیگری نیز به طور آشکار وجود دارد مانند فساد قانونی، فساد مالی، فساد اداری، فساد فکری، فساد تربیتی واخلاقی، فساد آموزشی وتحصیلاتی، فساد اجتماعی وغیره اما فساد سیاسی از همه مهمتر و سرچشمه همه فسادها را تشکیل می دهد. فساد های دیگر بیشترینه در میان اقشار عادی جامعه رشد می کنند ولی فساد سیاسی در دستگاه قدرت و رهبران آن تولد می شود. اگر بتوان بر فساد سیاسی نقطه پایان گذاشت ویا آن را معالجه نمود به آسانی از عهده ریشه کن کردن فساد های دیگر به در می توان آمد. چه حضرت عثمان ـ رضی الله عنه ـ گفته است: «آنچه از اصلاحات به وسیله سلطه و قدرت انجام می پذیرد به وسیله قرآن نمی پذیرد». تاریخ بشر هم نشان داده است که هرگاه رأس نظام اصلاح شد دیگر اصلاحات در تمام عرصه هاي زندگی تأثیر می گذارد. در طول سه دهه از جنگ و نا امنی که در این میهن شاهدش بوده ایم سرنخ آن همواره در دست تصمیم سازان سیاسی قرار داشته و آنها بوده اند که با ارتباطات بیرونی شان و جهات تمویل کننده شان جامعه ما را به ویرانه مبدل ساختند و هنوز هم حلقه های ویرانی ادامه دارد و نمی دانیم که چه زمانی به آخرین حلقه خواهیم رسید و گریبان ملت ما چه وقت از دست شیادان قدرت و سیاست رها خواهد گردید.

دوم: ریشه یابی «فساد» در لغت و فرهنگ دینی:
واژۀ « فساد» در فرهنگ «المعجم الوسیط» عربی ـ در تعبیرات وصیغه های گوناگونش ـ در معانی مختلفی به کار رفته است، ازجمله: باطل شدن، از مرز صواب وحکمت تجاوز کردن، اضطراب وخلل پذیری، ضرر رساندن، لهو ولعب وامثال آنها. با در نظر داشت این معانی می بینیم که اوضاع جهان مخصوصا کشور ما مصادیق خوبی برای این معانی است. کشور ما از دهه های دور به این سو در آتش اضطراب، آسیب پذیری، دوری از جاده صواب و رفتار حکیمانه وضرر رساندن، و انحراف و عصیان و جز آن غوطه ور است که در میان جامعه ما زلزله های هولناک اجتماعی وفکری را سبب گردیده است به گونه ای که تمام دستگاههای دولتی بر علیه آن در حال استنفار عام قرار دارد و مع الوصف قادر به کنترل آن نمی شود. خداوند پاک در قرآن کریم به خطرات و نتایج بنیانکن فساد در جامعه اشاراتی صریح نموده وجامعه انسانی را متوجه این خطرات گردانیده است تا از این بیماری کشنده وتباهکن خود شان را به دور نگه دارند. در اثر تحقیقاتی که این جانب در قرآن انجام دادم بیشتر از 50آیت قرآنی را در یافتم که همه در مناسبتهای مختلف جهت تقبیح فساد و مفسدان وارد شده است. بعضی از این آیات به طور آشکار چارچوبهای فساد را بیان کنند و به عاقبت وخیم آن اشاره می نمایند وشماری دیگر اوصاف مفسدین را در قالب داستان بیان می دارند و پیامدی را که فسادپیشه گی برای شان به بار آورده روشن می سازند، همان گونه که در بیست وچهار جای قرآن در بیان تحریم اذیت و آزار دیگران آیات نازل گردیده است که البته آزار رساندن به دیگران خود نوعی از فساد است. همچنان یک نگاه گذرا به قرآن هم نشان می دهد که او تعالی تا چه حد از فساد پیشه کردن نهی فرموده و آن را گناهی سخت وقابل نکوهش دانسته است. خوب است که از قرآن چند مثال کوچک را به گونه مثال نقل کنیم. او تعالی در آیت 56 سوره اعراف فرموده است:« ولا تفسدوا فی الأرض بعد إصلاحها»( در روی زمین پس از اصلاح و آبادانی آن فساد برپا نکنید)، وهمچنان در آیت 88سوره نحل آمده است:
« الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ زِدْنَاهُمْ عَذَابًا فَوْقَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يُفْسِدُونَ»
( کسانی که کفر ورزیدند و از راه خداوند باز داشتند، عذاب شان را چند برابر افزودیم؛ زیرا که آنها داشتند فساد بر پا می داشتند). وهمچنان در جای دیگری آمده است: « والله لا یحب الفساد» (خداوند فساد را دوست ندارد). ودر حدیث شریف آمده است:« کسی که امانت دار نیست ایماندار نیست، وکسی که به عهد خود وفادار نیست دیندارنیست». ودر حدیث دیگری آمده است:« هرمسلمانی بر مسلمان دیگر، خونش، دارایی اش و ناموسش حرام است…»

از خلال این آیات واحادیث روشن می شود که از حق هر شهروند ـ چه مسلمان وچه غیر مسلمان ـ است که در زیر سایه دولت اسلامی در امن وسلامتی زنده گی کند وهیچ شخصی در مورد دارایی وناموس ودارایی های شخصی خویش احساس نا امنی نکند، وکسی که امن و سلامتی جامعه را مختل می سازد در واقع او شبیه به کفار و منافقان و خائن به خدا ورسولش می باشد. این گذشته از آن که باید از تمام دارایی های ملی، مؤسسات عام المنفعه مانند شفاخانه ها، وزارتخانه ها، نهادهای سیاسی و اجتماعی، ادرات تعلیمی و آموزشی وتحصیلی وغیره از دستبرد هر دزد وخائنی در امان بماند و کسی حق نداشته باشد که منافع بزرگ ملی را به خاطر خواست های شخصی خویش نابود سازد و یا به نفع شخصی خود تاراج نماید.

شاید آشکار ترین نمونه های فساد در روی زمین همانا نفاق و تخریبکاری مادی ومعنوی و تجاوز به حقوق مردم، واذیت رساندن به دیگران ومتضرر ساختن آنها از لحاظ ماده ومعنی، تواند بود. قرآن کریم مهمترین چهره های فسادگر واصلاحگر را از خلال داستانهای اقوام کهن و پیامبران الهی بازتاب داده است. بارز ترین چهره های فسادگر در قرآن چهره فرعون وهامان و نمرود وقوم یهود به شمار رفته اند که بایستی از چنین انسان های فسادگری دوری گزید تا از شرشان در امان ماند، وبارز ترین والگوترین نمونه های اصلاح اجتماعی وسیاسی و دینی پیامبران خداوند می باشند که انسان ها به متابعت وپیروی از آنها دستور داده شده اند.

سوم: شاخصهای فساد سیاسی:
در كل نبود تعادل میان غایات و اهداف مختلف زندگی انسان و همچنان نبود تعادل میان خواستها و غایات خصوصی وعمومی وبالآخره عدم توزیع متعادل آن جزئی از بحث مشکلات در راه عدالت سیاسی به شمار می روند. برای شناخت درست شاخص های فساد سیاسی می توان آن را در نکات ذیل خلاصه نمود:
نظام اداری دستگاه بوروکراسی، رجال سیاسی ، گروهها و احزاب سیاسی و دستگاه قضایی.

الف) نظام اداری و دستگاه بوروکراسی :

نظام اداری حوزه اجرای سیاست های دولت ، جایگاهی است که قدرت سیاسی از آنجا به طور ملموس در جامعه جاری می شود. به عبارت دیگر، نظام اداری رابط بین مردم ، توده ها و جامعه مدنی با دولت و حکومت است. برای شناختن نظام اداری سالم یا فاسد باید ابتدا نظام اداری سالم را شناخت. دستگاه بوروکراسی سالم دستگاهی است که کارکنان آن وظایف خود را در قبال شهروندان به نحو شایسته و در ازای حقوقی معین انجام می دهند. هر جریانی که در این روند خلل ایجاد کند فساد به شمار می آید. به طور مثال اگر کارکنان دولت نه در قبال حقوق دریافتی از دولت بلکه در مقابل وجوه دریافتی از مردم ، وظایف خود را انجام دهند از آن به فساد اداری و در نهایت به فساد سیاسی تعبیر می شود.

وجود فساد اداری در یک جامعه نشانگر درونی نشدن فرهنگ سیاسی اصیل در آن جامعه است چرا که فرهنگ سیاسی توزیع خاصی از ارزشها ، احساسات ، اطلاعات و مهارتهای سیاسی است که بر رفتار شهروندان و رهبران در سراسر نظام سیاسی تاثیر می گذارد. بنابراین فساد اداری می تواند سبب بی ثباتی نظام سیاسی شود. در کشور ما یکی از عمده ترین مظاهر فساد که همچون موریانه درخت تناور جامعه مان را می خورد و استقرار وآرامش را از زندگی مردم ما ربوده است همانا فساد در دستگاه بوروکراسی است. امروزه در اکثر ارگان های دولتی به ویژه دستگاههای امور مالی، پولیس، اصلاحات اداری، ارگان های محلی و ادارات مربوط به مؤسسات مبارزه با مواد مخدر وامثال آنها فساد بیداد می کند و حتی در مؤسسات مقننه دولت نیز فساد راه یافته است و رشوتهای کلان، خویش خواریهای سیاه، سفارشهای نا میمون و چشم پوشی از جنایات و جرایم نا بخشودنی همه توسط همین دستگاه بوروکراسی ونظام اداری صورت می گیرد. هم اکنون رهبری اتاقهای تجارت، نمایندگی های بازرگانی در بیرون کشور، سازمانهای مبارزه با مواد مخدر، کمشنری های مهم در ادارات کارگزار وتصمیم ساز در دست مشتی افراد استفاده جو قرار دارد. حتی در اداراتی که باید از آن دین پخش شود و قانونگریزان وخائنان از آنجا رهنمایی حاصل کنند و یا مجازات شوند خود به مراکز فساد اداری ومیدان استفاده جویی های شخصی مبدل شده اند.
ب) رجال سیاسی :

از دو طریق می توان فساد را در وجود رجال سیاسی ردیابی کرد؛ اول اینکه رجال سیاسی از مقام و موقعیتی که در اختیار دارند سوء استفاده نموده و فراجایگاهی عمل می کنند و دوم آنکه مقام و موقعیت خود را محملی برای کسب ثروت اندوزی خویش و اطرافیانشان قرار می دهند. در کشور ما رجال سیاسی از هردو نقطه نظر غرق فساد سیاسی اند. هم از مقام وموقعیت خود استفاده سوء می کنند و هم تباریان و هم حزبیان خود شان را بدون آن که قاعده شایسته سالاری را در نظر بگیرند در موقعیت های مهم جا به جا می سازند و دست آنها را برای هر نوع نهب وغصب باز می گذارند واز سوی دیگر از طریق نفرات خود شان به جمع آوری زر و ثروت می پردازند. امروزه اعضای بلند پایه دولتی و نمایندگان ملت به غصب های کلان، خیانت های ملی، فروش مواد مخدر، وابستگی به کشورهای خارجی، اختطافها و جز آن متهم اند وشماری از نمونه های فساد شان به سطح رسانه ها به طور نمایان وبی پرده اعلان گردید.

ج) گروهها و احزاب سیاسی:

گروههای سیاسی در واقع بخش جمعی جامعه بوده و قسمتی از قدرت اجتماعی را نمایندگی و هدایت می کنند. راه یافتن فساد در گروهها و احزاب سیاسی زمانی است که آنها خارج از چارچوب قانون عمل کرده و بیشتر از سهم خود طلب کنند و در تامین منابع مالی درگیر فساد اقتصادی شوند. گروهها واحزاب سیاسی در کشور، قوماندانها و گروهکهای مسلح معینی را رهبری می کنند وهریک به نحوی بر دستگاه دولت اعمال نفوذ می نمایند و حکومت را مجبور به عقب نشینی و تسلیمی به خواستهای خویش می گردانند. این گروهها در اغلب اوقات با جهات خارجی آمد وشد دارند واز همان طریق امکانات به دست میاورند. همه ائتلافهای سیاسی و تصامیم کلان توسط احزاب وجریان های سیاسی صورت می گیرد، هر رجل سیاسی که از اریکه قدرت به زیر کشیده می شود بعد می بینی که جریان سیاسی ای را تشکیل داد وشروع کرد به سرو صدا ایجاد کردن و اخ وتف افگندن به سوی بقیه رفیقهایی که چند روز قبل با هم همسنگر بودند و بر دیگر جریانها خورده گیری می کردند و به مزدوری و وابستگی متهم شان می نمودند. هر جریان سیاسی گروهی از افراد را دارند که برای تقویت موقعیت خویش آنها را در رده های تصمیم گیری دولتی جابه جا می کنند و بالآخره توسط آنها مشکلات کلانی را برای دستگاه سیاسی وحکومت داری ایجاد می کنند وهم از همین طریق به تقویت موقعیت خویش اقدام می کنند. غالبا کشور های ذی نفع خارجی، از طریق همین گروههای سیاسی مداخلات خود را آغاز می نمایند و مانع پیشرفت در زمینه های مختلف زندگی سیاسی و اقتصادی می گردند.
ت) دستگاه قضایی : نبود امنیت قضایی و فقدان عدالت و برابری در دستگاه قضایی در یک نظام سیاسی دلیل واضحی بر وجود فساد در دستگاه قضایی است. زمانی که شهروندان یک جامعه در مراجعه به دستگاه قضایی مطمئن نباشند که از موقعیت مساوی با سایرین در گرفتن حقوقشان برخوردار هستند ، دستگاه قضایی آلوده به فساد است. دامن دستگاه قضایی ما در هیچ سطحی از فساد پاک نیست، امروزه کمترین حق در اثر آلوده بودن دستگاه قضایی به صاحبش مسترد نمی گردد. فساد قضایی سبب گردیده که دوسیه های حقوقی که بایستی در ظرف یک ماه یا دو ماه فیصله شود و حق به صاحبش باز گردانیده شود سالهای سال می گذرد ولی آن دوسیه به نقطه پایان نمی رسد. در بسا از موارد پرونده های حقوقی حتی سیاسی وجزایی وجرمی در میان چند ارگان قضایی گم می گردد وبعد از چندگاهی می شنویم که آن جنایتکار سر از جایی بر آورد که هرگز به آنجا نباید می رسید. هر اندازه جرم سنگین ونا بخشیدنی باشد در برابر پرداخت پول می تواند که جرمش را تخفیف بخشد ویا حتی خود را مبرا از جرم ثابت کند و از دولت بخواهد که برایش اعاده حیثیت نماید. در این کشور تعدادی از جنایتکاران و فساد پیشه گان بعد از ارتکاب جرم به خیلی آسانی می توانند خود شان را به کشور های غربی رسانده خویشتن خویش را در پشت غول دیموکراسی سیاسی مخفی نمایند. خلاصه این که این گونه فساد ها در دستگاه سیاسی وقضایی و جریانها و بوروکراسی خیمه یأس را بر سر تمام ملت گسرانده است و امید بهروزی و نجات از آن را از قلبها ربوده است.

 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
برای دسترسی به این مطلب ابتدا از طریق خدمات موجود ورود اعضا عضو شوید. تشکر


تاريخ : پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, | 11:26 PM | نویسنده : بريالي محمدي

 

Posted: 20 Nov 2012 08:26 PM PST

تهيه وترتيب : عطاالحق انس

حسین بن علی بن ابی طالب رضی الله عنهما فرزند فاطمه رضی الله عنها دختر رسول الله صلی الله علیه وسلم است، که پس از برادر بزرگترش حسن بن علی رضی الله عنهما در ماه شعبان سال 4 هجری متولد شد و به تاریخ 10 محرم (عاشورا) سال 61 هجری در کربلا به شهادت رسید. رضی الله عنه و ارضاه. وی در دوران کودکی رسول الله را درک نمود و در هنگام وفات رسول الله هنوز کودک بود. پس از رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) خلیفه بزرگوارش ابوبکر صدیق رضی الله عنه وی را گرامی می‌داشت و پس از او عمر بن الخطاب رضی الله عنه و عثمان بن عفان رضی الله عنه نیز او و دیگر بزرگواران اهل بیت را بسیار گرامی می‌داشتند. وی در دوران خلافت پدر بزرگوارش علی بن ابی طالب رضی الله عنه وی را در همه‌ی زندگی‌اش همراهی نمود و از او روایت نمود و همچنان در طاعت پدر بززرگوارش باقی ماند تا اینکه ایشان به دست خوارج به شهادت رسیدند.

پس از آنکه برادر ایشان خلیفه پنجم مسلمین حسن بن علی رضی الله عنه به نفع معاویه از خلافت کناره گرفت، حسین رضی الله عنه با این اقدام ایشان موافق نبود اما تسلیم خواسته‌ی برادرش شد و سکوت اختیار کرد.

پس از وفات حسن بن علی رضی الله عنه وی در لشکری که معاویه رضی الله عنه برای محاصره‌ی قسطنطنیه پایتخت بیزانس فرستاد شرکت کرد و جنگید اما پس از آنکه معاویه برای خلافت پسرش یزید بیعت گرفت حسین رضي الله عنه از بیعت یزید امتناع ورزید، زیرا از نظر وی افراد بسیاری شایسته‌تر از یزید بودند. پس از آن از مدینه به سوی مکه خارج شد. در آن زمان بر روی زمین هیچ کس در فضل و منزلت با او برابری نمی‌کرد.

نامه‌هاي اهل كوفه
به اهل عراق خبر رسيد كه حسين با يزيد بن معاويه بيعت نكرده است؛ عراقي‌ها يزيد بن معاويه را نمي‌خواستند و بلكه خود معاويه را نيز نمي‌خواستند، در واقع آن‌ها كسي جز علي و فرزندانش را قبول نداشتند، بنابراين به حسين نامه‌هايي فرستادند و همه در نامه‌هايشان مي‌گفتند: ما با تو بيعت كرده‌ايم و فقط تو را مي‌خواهيم و يزيد در گردن ما بيعتي ندارد، بلكه بيعت ما با تو است. نامه‌هاي زيادي به حسين بن علي رسيد تا اينكه بيش از پانصد نامه به او فرستاده شد، و همه‌ی اين نامه‌ها را اهل كوفه مي‌فرستادند و او را به سوي خود فرا مي‌خواندند.

آنگاه حسين بن علي، پسر عمويش «مسلم بن عقيل بن ابي طالب» را فرستاد تا اوضاع آن‌جا را بررسي كند و حقيقت امر را بداند، وقتي مسلم بن عقيل به كوفه رسيد پرس‌وجو كرد تا آن كه دانست مردم يزيد را نمي‌خواهند بلكه حسين بن علي را مي‌خواهند؛ مسلم نزد «هانئ بن عروه» اقامت گزيد و مردم گروه گروه، و به تنهايي مي‌آمدند و با مسلم بن عقيل به نمايندگي از حسين بيعت مي‌كردند، و بيعت انجام شد. در آن هنگام، «نعمان بن بشير» از سوي يزيد امير كوفه بود؛ وقتي به او خبر رسيد كه مسلم بن عقيل در ميان آنهاست و مردم پيش او مي‌آيند و براي حسين با او بيعت مي‌كنند، آن را نشنيده ‌گرفت و به قضيه توجه نكرد؛ تا اينكه افرادي به شام پيش يزيد رفتند و قضيه را به اطلاع او رساندند و گفتند كه مردم با مسلم بيعت مي‌كنند و نعمان بن بشير به اين امر توجه نمي‌كند. يزيد دستور عزل نعمان بن بشير را صادر كرد و «عبيدالله بن زياد» را كه امير و فرمانرواي بصره بود به عنوان امير بصره و كوفه، به كوفه فرستاد تا اين قضيه را حل كند. عبيدالله بن زياد شبانه در حالي كه نقاب زده بود وارد كوفه شد. او هنگامی که از كنار مردم رد مي‌شد به آنها سلام مي‌كرد و آنها در جواب مي‌گفتند: «و عليك السلام يا ابن بنت رسول الله»، مردم گمان مي‌بردند كه او حسين است و مخفيانه در شب نقاب زده و وارد كوفه شده است.

توطئه‌ی عبيدالله بن زياد و خيانت مردم كوفه
عبيدالله بن زياد دانست كه قضيه جدي است و مردم منتظر حسين بن علي هستند. در اين هنگام او وارد قصر شد و سپس يكي از غلام‌هايش را به نام «معقل» فرستاد تا بررسي كند و بداند چه كسي در رأس اين كار قرار دارد. او رفت و خودش را به دروغ چنين معرفي كرد كه فردي از اهالي حمص است و سه هزار دينار به همراه دارد كه براي حسين آورده است. او همچنان پرس و جو مي‌كرد تا آن كه او را به خانه‌ی هانئ بن عروه راهنمايي كردند. او وارد خانه شد، مسلم بن عقيل را ديد و با او بيعت كرد و سه هزار دينار را به او داد. او چند روز پيش مسلم بن عقيل رفت و آمد مي‌كرد تا آن كه از وضعيت آنها كاملاً اطلاع يافت و پس از آن به نزد عبيدالله بن زياد بازگشت و ماجرا را به اطلاع او رساند.

پس از آن كه بسياري از مردم با مسلم بن عقيل بيعت كردند، او به حسين پيام فرستاد كه همه چيز آماده است، آنگاه حسين بن علي رضی الله عنهما در روز هشتم ذي الحجه به سوي كوفه حركت كرد.

عبيدالله از كارهاي مسلم با خبر بود، وی دستور داد هانئ بن عروه را پيش او بياورند، هانئ را پيش او آوردند، عبيدالله از او پرسيد، مسلم بن عقيل كجاست؟ گفت: نمي‌دانم.

آنگاه عبيدالله غلامش معقل را صدا زد، او وارد شد و گفت: آيا او را مي‌شناسي؟ گفت: بله؛ او متوجه شد و دانست كه عبيدالله بن زياد آنها را فريب داده است، عبيدالله بن زياد گفت: مسلم بن عقيل كجاست؟ او گفت: سوگند به خدا اگر زير پاهايم باشد پاهايم را بلند نمي‌كنم، آنگاه عبيدالله بن زياد او را شکنجه کرد و سپس دستور داد او را زنداني كنند.

خبر به مسلم بن عقيل رسيد؛ او به همراه چهار هزار نفر بيرون آمده و قصر عبيدالله بن زياد را محاصره كرد و اهل كوفه همراه او بيرون آمدند، در اين هنگام اشراف و سران مردم پيش عبيدالله بودند. وی با تطميع سران و اشراف و ترساندن آنها از لشكر شام به آنها گفت كه مردم را از حمايت مسلم باز دارند. بنابراين سران از مردم ‌خواستند كه از حمايت مسلم دست بردارند، مسلم چهار هزار نفر به همراه داشت و شعارشان «يا منصور امت» بود؛ سران قبايل و اشراف همچنان مردم را از همراهي مسلم بر حذر داشتند تا اندك اندك مردم پراكنده شدند. زن‌ها مي‌آمدند و فرزندانشان را با خود مي‌بردند، ومردها مي‌آمدند و برادرانشان را با خود مي‌بردند، و امير قبيله مي‌آمد و مردم را از همراهي با مسلم باز می‌داشت، تا آن كه از چهار هزار نفر فقط سي نفر با مسلم باقي ماندند! هنوز خورشيد غروب نكرده بود كه مسلم بن عقيل تنها ماند و همه‌ی مردم او را رها كردند؛ او تنها در كوچه‌هاي كوفه مي‌گشت و نمي‌دانست كه به كجا برود، او درِ خانه‌اي را زد و زني از قبيله‌ی كنده كه صاحب خانه بود در را باز كرد؛ او آب خواست، زن تعجب كرد و به او گفت: تو چه كسي هستي؟ گفت: من مسلم بن عقيل هستم، و ماجرا را به اطلاع او رسانيد و گفت كه مردم او را رها كرده‌اند و حسين به زودي مي‌آيد زيرا او به حسين پيام فرستاده كه بيايد.

آن زن مسلم را به اتاق مجاور وارد كرد و نشاند، و آب و غذا برايش آورد اما فرزند آن زن رفت و عبيدالله بن زياد را از محل اقامت مسلم بن عقيل آگاه كرد. آنگاه عبيدالله هفتاد نفر را به سوي او فرستاد و آنها او را محاصره كردند. مسلم با آنها جنگيد و در پایان، هنگامی که به او امان دادند تسليم شد، او را دستگير كردند و به قصر فرمانداري كه عبيدالله بن زياد در آن بود بردند. وقتي مسلم وارد شد عبيدالله بن زياد از او پرسيد كه علت قيام او چييست. گفت: با حسين بن علي بيعت كرده‌ايم.

عبيدالله گفت: من تو را مي‌كشم، مسلم گفت: مرا بگذار كه وصيت كنم، گفت: وصيت كن، مسلم به اطرافش نگاه كرد و «عمر بن سعد بن ابي وقاص» را ديد و به او گفت: تو از همه‌ی مردم از نظر خويشاوندي به من نزديكتر هستي بيا تا تو را سفارشی كنم؛ و او را به گوشه‌اي از خانه برد و به او سفارش كرد كه به حسين پيام بفرستد تا برگردد. بنابراين عمر بن سعد بن ابي وقاص مردي را به سوي حسين فرستاد تا او را خبر كند كه كار تمام شد و اهل كوفه او را فريب داده‌اند. آنگاه در روز عرفه مسلم بن عقيل به شهادت رسيد. «إنا لله و إنا إليه راجعون» حسين در روز ترويه (هشتم ذي الحجه) يك روز پیش از كشته شدن مسلم بن عقيل از مكه حركت كرده بود.

تلاش اصحاب براي جلوگيري از خروج حسين رضي الله عنه
بسياري از اصحاب كوشيدند تا حسين را از خروج و رفتن به كوفه باز دارند؛ «عبدالله بن عمر»، «عبدالله بن عباس»، «عبدالله بن عمرو بن عاص»، «ابو سعيد خدري»، «عبدالله بن زبير» و برادر حسين، «محمدحنفيه»، همه‌ی اينها وقتي دانستند كه او مي‌خواهد به كوفه برود او را منع كردند:

هنگامی که حسين خواست به كوفه برود عبدالله بن عباس به او گفت. اگر مردم به من و تو طعنه نمي‌زدند دستم را به موي سرت چنگ مي‌زدم و نمي‌گذاشتم كه بروي. شعبي مي‌گويد ابن عمر در مكه بود او را خبر كردند كه حسين به سوي عراق رهسپار شده است، عبدالله بن عمر به دنبال او حركت كرد و به فاصله‌ی سه روز از مكه به او رسيد و گفت: كجا مي‌خواهي بروي؟ گفت: به عراق، و نامه‌هايي كه از عراق براي او فرستاده بودند و در آن اعلام كرده بودند كه آنها با او هستند را بيرون آورد و گفت: اين نامه‌هايشان است و با من بيعت كرده‌اند، (اهل عراق او رضی الله عنه را فريب داده بودند).
ابن عمر به او گفت: پيش آنها مرو… حسين نپذيرفت و برنگشت، آنگاه عبدالله بن عمر او را در آغوش گرفت و گريه كرد و گفت: تو را از آن كه كشته شوي به خدا مي‌سپارم.

حادثه‌ی كربلا
حسين بوسيله‌ی قاصدي كه عمر بن سعد فرستاد از وضعيت مسلم خبردار شد، بنابراين خواست كه باز گردد و با فرزندان مسلم بن عقيل سخن گفت، اما آنها گفتند: نه، سوگند به خدا بر نمي‌گرديم مگر آن كه انتقام خون پدرمان را بگيريم. حسين نظر آنها را قبول كرد. عبيدالله پس از آن كه باخبر شد كه حسين به سوي آنها مي‌آيد به حُرّ بن يزيد التميمي دستور داد تا با لشكري هزار نفري برود تا در راه با حسين روبرو شود. او حركت كرد و نزديك قادسيه با حسين روبرو شد. حر به او گفت: كجا مي‌روي اي فرزند دختر پيامبر خدا؟! گفت: به عراق مي‌روم. گفت: من به تو مي‌گويم برگرد تا خداوند مرا به گناه جنگ با تو مبتلا نكند! به همان جا كه آمده‌اي برگرد، يا به شام برو كه يزيد آنجاست و به كوفه نيا.

اما حسين نپذيرفت؛ حسين به سوي عراق مي‌آمد و حر بن يزيد برايش مزاحمت ايجاد مي‌كرد و او را منع مي‌كرد. حسين به او گفت: از من دور شو مادرت به عزايت بنشيند. حر بن يزيد گفت: سوگند به خدا اگر غير از تو كسي ديگر از عرب، اين را مي‌گفت او و مادرش را قصاص مي‌كردم، ولي چه مي‌توانم بگويم كه مادرت بانوي زنان جهان است.

در اين هنگام حسين توقف كرد، سپس دنباله‌ی لشكر كه چهار هزار نفر بودند و عمر بن سعد آنها را فرماندهي مي‌كرد آمدند، و حسين در جايي بود كه به آن كربلا گفته مي‌شود. او پرسيد اينجا كجاست؟ گفتند: كربلا است، گفت: «كرب است و بلا». وقتي لشكر عمر بن سعد رسيد او با حسين سخن گفت و به او گفت كه با من به عراق بيا كه عبيدالله بن زياد آنجاست، اما حسين نپذيرفت، و وقتي حسين ديد كه كار جدي است به عمر بن سعد گفت: من شما را در سه چيز مختار قرار مي‌دهم يكي از اين سه چيز را انتخاب كن، او گفت: آنها چه هستند؟ گفت: «يكي اينكه مرا بگذاري تا برگردم، يا به مرزي از مرزهاي اسلام بروم، و يا اينكه به شام پيش يزيد بروم و دستم را در دست او بگذارم». عمر بن سعد گفت: خوب است، تو به يزيد پيام بفرست و من كسي را پيش عبيدالله بن زياد مي‌فرستم، و نگاه مي‌كنيم كه چه خواهد شد.

و آنگاه عمر بن سعد كسي را پيش عبيدالله بن زياد فرستاد، ولي حسين كسي را پيش يزيد نفرستاد، وقتي قاصد پيش عبيدالله بن زياد آمد و او را خبر كرد كه حسين مي‌گويد من شما را در سه چيز مختار مي‌گذارم يكي را انتخاب كنيد، عبيدالله بن زياد گفت هر كدام را كه حسين انتخاب كرد مي‌پذيريم. مردي نزد عبيدالله بن زياد بود كه به او «شمر بن ذي الجوشن» مي‌گفتند، او از مقرّبان و نزديكان عبيدالله بن زياد بود، او گفت: نه، سوگند به خدا مگر آن كه حكم تو را بپذيرد، بنابراين عبيدالله فريب سخن او را خورد و گفت: آری، بايد حكم مرا بپذيرد (يعني به كوفه بيايد و من خودم او را به شام يا به يكي از مرزها مي‌فرستم يا او را به مدينه باز مي‌گردانم). آنگاه عبيدالله بن زياد شمر بن ذي الجوشن را فرستاد و گفت: برو تا او تسليم فرمان من شود، اگر عمر بن سعد پذيرفت كه خوب است، و اگر نپذيرفت پس به جاي او تو فرمانده هستي.

عبيدالله بن زياد عمر بن سعد را با لشكري چهار هزار نفري آماده‌ كرده بود تا به ري برود و به او گفت كار حسين را تمام كن سپس به ري برو. عبيدالله به او وعده داده بود كه فرمانداري ري را به او واگذار كند، شمر بن ذي الجوشن به سويي كه حسين بن علي و حر بن يزيد و عمر بن سعد در آن جا بودند حركت كرد؛ هنگامی که به حسين خبر دادند كه او بايد تسليم حكم و دستور عبيدالله بن زياد شود نپذيرفت و گفت: نه! سوگند به خدا هرگز تسليم حكم و فرمان عبيدالله بن زياد نخواهم شد.

همراهان حسين هفتاد و دو اسب سوار بودند، و لشكر كوفه پنج هزار نفر بودند وقتي هر دو گروه رو در روي هم قرار گرفتند حسين به لشكر ابن زياد گفت: به خودتان بازگرديد و خويشتن را مورد بازخواست قرار دهيد، آيا براي شما شايسته است كه با فردي چون من بجنگيد؟ حال آن كه من پسر دختر پيامبر شما هستم و غير از من روي زمين پسر دختر پيامبر ديگري نيست، و پيامبر به من و برادرم گفته است: «اين دو سرداران جوانان اهل بهشت هستند».

حسين همچنان آنها را تشويق مي‌كرد كه عبيدالله بن زياد را ترك كنند و به او بپيوندند بنابراين سي نفر از آنها به حسين پيوستند، كه يكي از اين سي نفر حر بن يزيد التميمي فرمانده پيشقراولان لشكر ابن زياد بود. به حر بن يزيد گفتند: تو با ما آمدي در حالي كه فرمانده پيشقراولان بودي و اكنون به سوي حسين مي‌روي؟!

گفت: واي بر شما! سوگند به خدا بايد از جهنم و بهشت يكي را انتخاب كنم، و سوگند به خدا كه هيچ چيزي را بر بهشت ترجيح نمي‌دهم گرچه قطعه قطعه شده يا سوزانده شوم! بعد از آن حسين رضی الله عنه نماز ظهر و عصر روز پنجشنبه را خواند، هم لشكر ابن زياد پشت سر او نماز گذاردند، و هم ياران خودش. او به آنها گفته بود كه يك امام از شما باشد و يك امام از ما. گفتند: نه، بلكه ما پشت سر تو نماز مي‌خوانيم، بنابراين نماز ظهر و عصر را پشت سر او خواندند. نزديك غروب آنها همراه با اسب‌هايشان به سوي حسين پيش آمدند، حسين وقتي آنها را ديد گفت: اين چيست؟! گفتند: آنها جلو آمده‌اند، گفت: نزد آنها برويد و به آنها بگوييد كه چه مي‌خواهند؟ پس بيست اسب سوار كه يكي از آنها برادر حسين عباس بن علي بن ابي طالب بود به سوي آنها رفتند و با آنها حرف زدند و از آنها پرسيدند كه چه مي‌خواهند؟ گفتند: يا حسين تسليم شود و حكم عبيدالله بن زياد را بپذيرد و يا اينكه با او مي‌جنگيم. گفتند: ما مي‌رويم و ابا عبدالله را خبر مي‌كنيم، بنابراين به سوي حسين رضی الله عنه برگشتند و او را خبر كردند، حسين گفت: به آنها بگوييد امشب به ما فرصت دهيد فردا شما را خبر مي‌كنيم، تا من امشب با پروردگارم مناجات كنم و نماز بخوانم زيرا دوست دارم براي پروردگارم نماز بگذارم؛ حسين رضی الله عنه و يارانش آن شب را با دعا و نماز و استغفار سپري كردند.

eslahonline
ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
برای دسترسی به ادامه مطلب با خدمات موجود, ورود اعضا ابتدا عضو شوید. سپاس


ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, | 4:50 PM | نویسنده : بريالي محمدي

Posted: 09 Nov 2012 08:03 PM PST

خداوند خلائق را (انسانها و جنها) را براى هدف بزرگ عبادت آفريده است تا اينكه او را يگانه دانسته و فقط او را بپرستند.
(و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون) (من پريها و انسانها را جز{ – ذاريات: 56} براى پرستش خود نيافريده‏ام.)

خداوند انسانها را آفريده است و هر يكى را با ويژگى‏هاى خاصى از ديگرى جدا كرده است، توان و تحمل و نيروى مرد با زن متفاوت است؛ بنابراين وظيفه هر يك مناسب با فطرت و طبيعت اوست و خداوند بر حسب علم و درايت خويش هر يك از زن و مرد را وظيفه‏اى مناسب حال او داده است: (الا يعلم من خلق و هو اللطيف الخبير) (مگر كسى كه مى‏آفريند{ – ملك:  14} نمى‏داند، و حال اينكه او دقيق و باريك بين و بس آگاه است؟!)

وظيفه مرد بدست آوردن روزى و تلاش براى امرار معاش و تهيه مخارج خانواده و همسر است.

و اين كارى است كه زن بخوبى از عهده آن بر نمى‏آيد و وظيفه زن اين است كه در داخل خانه با خدمت و رفتار خويش اسباب با آرامش را براى شوهر برگشته از كار و زحمت، خويش فراهم نمايد.

خداوند متعال فرموده است:
(و من آياته ان خلق لك من انفسكم ازوجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم مودة و رحمة إن فى ذلك لآيت لقوم يعلمون)
{روم: 21} و يكى از نشانه‏هاى قدرت خدا اين است كه از جنس خودتان همسرانى براى شما آفريد تا در كنار آنان بياراميد و در ميان شما و ايشان مهر و محبت انداخت،مسلما در اين نشانه‏ها دلائلى است براى افرادى كه مى‏انديشند.

يكى از وظايف زن به دنيا آوردن فرزند است و بايد فرزندانش را به خوبى تربيت كند زيرا مرد بيشتر بيرون از خانه به سر مى‏برد.
ب

عضى از كارها هستند كه مرد به خوبى نمى‏تواند از عهده آنها برآيد مانند شستشو و آشپزى و نيز كارهايى كه انجام دادن آن براى مرد امكان‏پذير نيست. مانند بچه دار شدن و شير دادن به بچه. در يك مثال ساده زن و شوهر را مى‏توان به شب و روز تشبيه داد است كه هر يك جاى خود را دارد و هر كدام نقش و وظيفه خودش را انجام مى‏دهد، روز براى كار و تلاش و فعاليت و روشنايى و تهيه مخارج زندگى است، اما شب براى آرامش و خواب و استراحت است. پس شوهر به روز تشبيه داده شد و زن به شب. بنابراين مرد و زن هر يك نقشى جداگانه در زندگى دارد و هيچ يك نبايد تلاش كند كه به جاى ديگرى فعاليت نمايد و اگر زن بخواهد نقش مرد را در زندگى بازى كند نتيجه برعكس خواهد شد و پيامدهاى منفى براى فرزندان و خودشان و جامعه خواهد داشت. همانطور كه براى مرد نيز ممكن نيست مشاغل زن را به عهده گيرد.

زيرا در آنصورت مرد و زن برعكس فطرت خود حركت كرده‏اند و{نگاه كنيد به كتاب المرأة فى الاسلام از شيخ فيصل مولوىP} خداوند فرموده است:
(فطرة اللّه الذى فطر الناس عليها، لا تبديل لخلق اللّه ذلك الدين القيم و لكن اكثر الناس لا يعلمون)
{روم: 30} (اين سرشتى است كه خداوند مردمان را بر آن سرشته است. نبايد سرشت خدا را تغيير داد، اين است دين و آئين محكم و استوار، وليكن اكثر مردم نمى‏دانند.)

_________________________________

از کتاب اسلام و بزرگداشت زن
مؤلف: محمد جميل زينو
مترجم:محمّدگل گمشادزهى‏

Eslahonline

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, | 5:19 PM | نویسنده : بريالي محمدي

استاد ضياء احمد فاضلی

از نظر دانشمندان اسلام، شارع حكيم هر جا كه ما رابه نماز امر كرده، نماز كامل وبا خشوع را از ما خواسته است؛ نه نماز سرسرى وغافلانه را.

امر به «اقامه» نماز در دهها آيه، مثل: «اقم الصلاه …. اقيموا الصلاه …» وعبارات: «اقاموا الصلاه….. ليقيموا الصلاه …. مقيمين الصلاه…» ومشابهات آن، در ده ها آيه ديگر، همگى به معنى نماز كامل است، نمازى كه با اخلاص كامل وحضور قلب، با تفكر وتأمل بر افعال ومعارف آن، وبا شرايط وآداب آن، ادا شود. وفضايل، بركات وتأثيراتى كه بر نماز ذكر شده، متعلق به همين گونه نمازى است؛ نه به هر نمازي.
به كسانى كه تمام توان شان را در اداى هر چه بهتر نماز ها به كار مى بندند واهل نماز كاملند، مژده رستگارى ودرجات عالى داده شده، وغافلانى كه نماز را حيف وميل مى كنند، هشدار عذاب وسيه روزى داده شده است.

به راستي، اين امر آنچنان نزد خداوند مهم است كه سرنوشت انسان در آخرت را از روى آن تعيين مى كند، چنانچه پيامبر عليه السلام مى فرمايند:

«اولين عملى كه از بنده در روز آخرت مورد باز پرس قرار مى گيرد نماز است،اگر نيكو بود، بنده كامياب ورستگار است، واگر ناقص بود، زيانكار وبدبخت» (طبرانى).
ومى فرمايند: «خداوند به نماز مردى كه ميان ركوع وسجده پشتش را راست نكند، نگاه نمى كند».

ومى فرمايند: «بدترين دزد، كسى است كه از نمازش دزدى مى كند».
اصحاب پرسيدند: چگونه از نمازش دزدى مى كند؟ فرمودند: «ركوع وسجده اش را تمام نمى كند»

وچون از ايشان در باره نگاههاى نماز گزار به راست وچپ پرسيده شد،فرمودند: «اين دزدى و اختلاسى است كه شيطان از نماز بنده انجام مى دهد».

ومى فرمايند: «بنده از نمازش فارغ مى شود در حالى كه آنچه براى او از نمازش نوشته مى شود، نصف، يا يك سوم، ويا يك چهارم … وتا يك دهم است» (به همان اندازه كه دراّن حضور قلب واخلاص داشته است). وحتى گاهى شيطان تمام نماز او را اختلاس مى كند وچيزى براى او باقى نمى ماند، چنانچه مى فرمايند: «بسيارند نماز گزارانى كه بهره يى از نماز، جز خستگى وماندگى ندارند».

غافلانه وسرسرى نماز خواندن آنچنان در حق اين امت خطرناك است كه مشاهده آن، شخصيتى مانند حضرت انس (رض)-خدمتگار رسول خدا- را به گريه مى اندازد، چنانچه امام ابن شهاب زهري- طبق روايت امام بخاري- مى گويد:

«در شهر دمشق به محضر حضرت انس (رض) شرفياب شدم، ديدم كه ايشان گريه مى كنند، وچون سبب گريه شان را پرسيدم، فرمود: من از آنچه از زمان رسول خدا به ياد دارم، الآن چيزى نمى بينم، جز نماز، واين نماز هم الآن ضايع شده است (مردم آن را سرسرى وبى روح مى خوانند)».

بلى خواننده گرامى: اين شكايت حضرت انس (رض) از نماز خيلى ها ، متعلق به زمان تابعين است. وبه يقين نماز آنها از نماز ما خيلى بهتر بوده است، پس چه فكر مى كنيد، نماز اكثر مردم غافل زمان ما چقدر گريه آور خواهد بود؟ وآيا براى آن نبايد خون گريست؟

براستى، چنين نماز هاى بيش از اينكه دستگيره نجات باشد، وسيله عذاب خواهد بود، چنانچه پيامبر عليه السلام مى فرمايند: «كسى كه به نماز ايستد در حالى كه وضويش را كامل نساخته، و از وقتش آن را تاخير، و ركوع، سجده ونشانه هاى آن را سرقت نمايد، اين نماز در حالى كه سياه وتاريك است، از او بر داشته شده واز موى سرش تجاوز نمى كند، ومى گويد: خداوند ترا ضايع كند كه مرا ضايع كردى .. خداوند ترا ضايع كند كه مرا ضايع كردى!».

در حالى كه اگربه آن ارزش مى داد وبخوبى ادا مى كرد، مايه سرفرازى و رستگارى او مى گرديد، چنانچه در مطلع همين حديث يادشده، مى فرمايند:

«مسلمانى كه با شستن تمام اعضاى لازم، وضويش را كامل كند، سپس در وقت مناسب آن، به ادايش قيام كند وفقط به خاطر خدا آن را بجا آورد، واز وقتش به تأخير نيندازد، واز ركوع، سجده ونشانه هاى آن چيزى كم نكند، نمازش در حالى كه سفيد ودرخشان است، بسوى خداى عزوجل بالا برده شده، و از نورآن ميان مشرق ومغرب روشن مى شود، تا به خداوند رحمن ميرسد».

حسن بصرى رحمه الله مى گويد: «هر نمازى كه دل در آن حاضر نباشد به عقوبت وكيفر نزديكتر است ،تا به پاداش».

خواننده عزيزم! آنچه در بالا از احاديث براى شما نوشتم، ساده از كنارش نگذريد، اين ها شوخى نيست. آن ها را جدى بگيريد، به آن ها دقت كنيد، خود را به آن ها بسنجيد، اگر نماز شما از آن اشكالات خالى بود، خدا را شكر نمائيد كه يك چنين توفيق عظيمى را نصيب شما گردانيده است. ورنه، بر محروميت وغفلت خود افسوس بخوريد، وبر حال تان بگرييد، خود انصاف كنيد،مثلاً اگر كارگر شما بابى پروايى تمام، چند بارى بيل را اين سو وآنسو كند، وبى هيچ نتيجه، روز را به پايان رساند، آيا از او راضى مى شويد؟ وحاضريد كه به او معاش يك كار گر صادق و ورزيده را بدهيد؟

ويافرضاً شما كه مصالح ساختمانى، ونقشه زيبا وزمين را در دسترس مستأجرتان قرار داده ايد، روز تحويل گيرى مشاهده مى كنيد كه او از طول وعرض نقشه شما زده وبناى نا موزون و درهم و برهمى ساخته وبيشتر كه دقت مى كنيد، مى بينيد كه او به عوض سنگ، اساس ساختمان را بر لخته هاى نمك ويخ گذاشته است، انصاف كرده بگوئيد: شمابا او چه مى كنيد: آيا فرياد نمى زنيد كه اين همه مصالح ساختماني، وقت وسرمايه ام را تو تلف كردي، كَى به اين سادگى از دست من رها خواهى شد؟

بلي، برادر وخواهر! نمازيكه در اّن بجاى اخلاص رياء؛ وبجاى حضور قلب غفلت؛ وبجاى ادب ووقار، سبكى وبازى با جان ولباس، وبه جاى تفكر وتدبر در قرائت، سرعت ومسابقه باشد، مانند بناء سست وسطحى يى است كه بر تَه پايه هاى از يخ ونمك بناء شده باشد.

نمازى كه به سرعت وعجله خوانده شود واز طول وعرض وعمقش كاسته شود ويا به نماز منافق بماند، چنانچه پيامبر اسلام فرمودند:
«اين نماز منافق است كه منتظر غروب آفتاب مى نشيند، همين كه خورشيد ميان دو شاخ شيطان (نزديك غروب) قرار گرفت، مى پرد وچهار نول مى زند وخدا را جز اندكى ياد نمى كند»

آيانه اينست كه چنين نمازى به همان ساختمان سُست بنياد، نا موزون وزشت ميماند؟. شما چه فكر مى كنيد، آيا چنين ساختمانى بزودى بر سر اين باشنده نادانش كه انتظار يك ساختمان مستحكم را از آن دارد، فرونخواهد ريخت وهلاكش نخواهد ساخت؟ اينچنين است حال نماز خوانى كه با نماز چنين عمل مى كند.
راستي،خواننده عزيز!شما چطور؟ نكند-خداى نخواسته- نماز شما نيزچنين باشد. پس اگر چنين است،  برخود رحم كنيد، وساختمان زيباى نماز، كه خداوند نقشه ومواد وامور لازم آن را به شما داده است، تهداب آن را بر نمك ويخ نگذاريد (آنرابارياءوسمعه آلوده نسازيد).

شكل آن را كج، كوتاه وزشت نسازيد، از قد وبر آن نزنيد محتويات درون آن را خام نسازيد. فرصت زندگى را بيهوده تلف نكنيد تا در روز محاسبه از رستگاران شويد، نه از تبهكاران، چنانچه پيامبر عليه السلام فرمودند:

«روز قيامت اولين محاسبه بنده از نماز است. اگر نيكو بود كامياب ورستگار است واگر ناقص بود خساره مند وتبهكار» .

يادتان باشد از آنجا كه نماز سر چشمه ايمان، فضيلت وهرگونه خير و بركت است، شيطان كه دشمن ديرينه شما است از هيچ چيزي، به اندازه نماز خواندن شما ناراحت نمى شود، واز هيچ تلاش وكوششى در جلوگيرى تان از نماز- ويا اقلابى محتوا وبى روح ساختن آن- كوتاهى نمى كند. در جريان نماز، نمى گذارد كه به ياد خدا باشيد، وسوسه ها ايجاد مى كند، شما را به چيزهاى موهوم وخيالى كه در بيرون نماز كمتر به آن مى پردازيد، مشغول وسرگرم مى سازد، هر چيز فراموش شده را به ياد تان مى دهد. سر انجام حاصل اين وسوسه ها اگر خداى نخواسته شما با آنها مقابله نكرده وبى اعتنا باشيد، اينست كه شما از نماز احساس دلتنگى مى كنيد، وآن چنان سرعت مى گيريد كه گويى كاروان حركت كرده وشما در بيابان پر خوف تنها مانده ايد، اين در حالى است كه شما هر كار ديگر زندگى تان را به آرامى و دقت انجام مى دهيد: نان خوردن، راه رفتن، كاركردن، صحبت كردن، تفريح وهر كار ديگر تان را.

اما همين كه نوبت به نماز رسيد، ديگر شما عوض مى شود ونماز كه بايد براى شما آرامش وسرور معنوى ايجاد كند، از بس كه عجله مى كنيد دچار اضطراب وخستگى مى شويد. ركوع وسجده اش نا تمام ، حركت وقرائت، وتكبير وتسبيحش، شتابانه وبهم ريخته است، اين در حالى است كه همه ميدانيم كه در حضور خداوند بايد چگونه احساس وحالتى داشته باشيم، وچگونه با وقار و متواضعانه بايستيم، وچه گونه اداى تعظيم واحترام كنيم.

 

najm.af

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:, | 5:2 PM | نویسنده : بريالي محمدي

محمّد العبیدلی / ترجمه: شیخ عبدالرحمن جعفری

تعریف قربانی:

قربانی (اضحیه) در لغت به حیوانی اطلاق می‌شود که قرار است ذبح شود؛یا حیوانی که در ایام عید قربان ذبح می‌شود.

و در اصطلاح: قربانی عبارتست از ذبح حیوانی مخصوص، در زمانی مخصوص، به نیّت نزدیکی و تقرّب به الله عزّوجّل(۱).

یا آنچه که در روزهای قربانی (دهم تا سیزدهم ذی الحجه) بمنظور نزدیکی به خداوند متعال ذبح میشود. و… سبب نامگذاری آن به (أضیحه) برای این است که در وقت ضحی یا چاشت قربانی میشود.

خداوند متعال میفرماید:

{قل إن صلاتی و نسکی و محیای ومماتی لله رب العالمین لا شریک له} [الأنعام: ١۶٢ - ١۶٣]

«بگو همانا نماز و قربانیم و زندگانی و مرگم برای الله عزّوجّل است؛ که هیچ شریکی ندارد… »

خداوند متعال میفرماید:

{وفدیناه بذبح عظیم} [الصافات: ١٠٧]

«ما قربانی بزرگ و ارزشمندی را فدا و بلا گردان او کردیم.»

حکم آن

قربانی بر کسی که توانایی انجام آن را داشته باشد واجب است. دلیل آن حدیثی از ابوهریره (رضی الله عنه) است که پیامبر خدا (صلی الله علیه و سلم) فرمود: « مَنْ کَانَ لَهُ سَعَةٌ وَلَمْ یضَحِّ فَلاَ یقْرَبَنَّ مُصَلاَّنَا »(۳)

«هر کس با وجود توانایی مالی، قربانی نکند به مصلّای عید ما نزدیک نشود.»

و همچنین میفرمایند: «مَنْ ذَبَحَ قَبْلَ أَنْ یصَلِّىَ فَلْیعِدْ مَکَانَهَا أُخْرَى ، وَمَنْ لَمْ یذْبَحْ فَلْیذْبَحْ »(۴) «هر کس قبل از نماز عید قربانی کرده است، باید بعد از نماز حیوان دیگری را بجای آن قربانی کند؛ و هر کس قربانی نکرده، پس هم اکنون قربانی کند.»

ظاهر این حدیث بر وجوب قربانی دلالت دارد و هیچ دلیلی بر خلاف این حدیث نیز نیامده است. بویژه اینکه – همانطورکه در حدیث بالا گذشت – رسول الله (صلی الله علیه و سلم) دستور به تکرار قربانی میدهند.

ابتدای وقت قربانی

خداوند متعال میفرماید:

{فصل لربک وانحر} [الکوثر: ٢]

«تنها برای پروردگار خود نماز بخوان و قربانی بکن.»

این آیه دلالت بر این دارد که وقت قربانی پس از پایان نماز عید آغاز می‌شود؛ زیرا خداوند متعال در این آیه ابتدا نماز را ذکر نموده وسپس قربانی.(۵)

و امّا حدیثی که در این رابطه وارد شده است…

رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) میفرماید: « إِنَّ أَوَّلَ مَا نَبْدَأُ فِى یوْمِنَا هَذَا أَنْ نُصَلِّىَ ، ثُمَّ نَرْجِعَ فَنَنْحَرَ ، فَمَنْ فَعَلَ ذَلِکَ فَقَدْ أَصَابَ سُنَّتَنَا ، وَمَنْ نَحَرَ قَبْلَ الصَّلاَةِ فَإِنَّمَا هُوَ لَحْمٌ قَدَّمَهُ لأَهْلِهِ ، لَیسَ مِنَ النُّسْکِ فِى شَىْءٍ »(۶)

«اوّلین وظیفه ما امروز این است که نماز عید را بخوانیم و سپس بازگشته و قربانی کنیم؛ هر کس چنین کند طبق سنّت و روش ما درست عمل کرده است، و هرکس پیش از نماز قربانی کرده است، قربانی او صحیح نیست؛ بلکه آن قربانی تنها بعنوان گوشتی است که برای مصرف خانواده‌اش تدارک دیده است، و قربانی محسوب نمیشود و ثواب قربانی هم ندارد.»

آخرین وقت قربانی

پیامبر خدا (صلی الله علیه و سلم) میفرماید: « کُلُّ أَیامِ التَّشْرِیقِ ذَبْحٌ »(۷)

«تمامی روزهای تشریق وقت قربانی است.»

طبق این حدیث، قربانی کردن در طول «ایام تشریق» صحیح است؛ ایام تشریق شامل روز عید قربان (۱۰ ذی الحجّه) و سه روز بعد از آن (۱۱ و ۱۲ و ۱۳ ذی الحجّه) میشود.

نظر امام شافعی (رحمه الله) نیز همین است. شیخ آلبانی (رحمه الله) میگوید: «برای قربانی کردن در روزهای تشریق (از ۱۰ الی ۱۳ ذی الحجه) وقت خاصّ وبهتری وجود ندارد. از صبح روز عید قربان (بعد از نماز عید) تا عصر روز چهارم از روزهای عید، تمامی آن وقت قربانی وذبح است.»

وقت قربانی تا غروبِ خورشید روزِ چهارمِ عید قربان ادامه دارد.

شرطهای قربانی

شرط اول:

حیوان قربانی از چهارپایان اهلی باشد؛ که عبارتند از شتر و گاو و گوسفند [و بز]

خداوند متعال میفرماید:

{على ما رزقهم من بهیمة الأنعام} [الحج: ٢٨]

«چهارپایانی را ذبح کنند که خدا به ایشان عطا نموده است.»

شرط دوم:

حیوان قربانی می‌بایست به سنّ معتبر شرعی رسیده باشد.

رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) میفرماید: «لاَ تَذْبَحُوا إِلاَّ مُسِنَّةً(۸) إِلاَّ أَنْ یعْسُرَ عَلَیکُمْ فَتَذْبَحُوا جَذَعَةً(۹) مِنَ الضَّأْنِ»(۱۰) «ذبح نکنید مگر حیوان بالغی که دندانهای شیری‌اش افتاده باشد؛ اگر برای شما دشوار باشد، پس گوسفندی که یکسال کامل دارد، را قربانی کنید.»

سنّ شرعی برای حیوانات قربانی به ترتیب زیر است:

۱- شتر: فقهاء اتّفاق دارند بر اینکه سن شتر قربانی باید ۵ سال باشد؛ که برای هفت نفر قربانی کننده کفایت میکند.(۱۱)

۲- گاو: باید دو ساله باشد(۱۲)؛ و هفت قربانی کننده را کفایت میکند.

۳- بز: باید یکسال کامل داشته باشد و وارد سال دوم شده باشد.(۱۳) (یعنی بزی که تمام بدنش را مو پوشانده باشد)؛ و برای یک مرد وخانواده‌اش کفایت میکند.

۴- گوسفند: باید یکسال داشته باشد(۱۴)؛ (یعنی گوسفندی که بدنش از پشم پوشیده شده باشد). [در این مورد بین علما اختلاف وجود دارد و برخی فقها ۶ماهه را نیز جایز دانسته اند- مترجم] و برای یک مرد واهل خانه‌اش کفایت میکند.(۱۵)

شرط سوم

حیوان قربانی از هرگونه عیبی که مانع صحّت و قبول قربانی میشود، سالم باشد. عیبهایی که براء بن عازب (رضی الله عنه) در حدیثی از رسول الله (صلی الله علیه و سلم) روایت نموده است؛ براء (رضی الله عنه) میگوید: رسول الله (صلی الله علیه و سلم) روزی در بین ما ایستاد و سپس فرمود: «أَرْبَعٌ لاَ تَجُوزُ فِى الأَضَاحِى الْعَوْرَاءُ بَینٌ عَوَرُهَا وَالْمَرِیضَةُ بَینٌ مَرَضُهَا وَالْعَرْجَاءُ بَینٌ ظَلْعُهَا وَالْکَسِیرُ الَّتِى لاَ تَنْقَى»(۱۶)

«چهار حیوان برای قربانی جایز نیست:

۱- حیوانِ کوری که کور بودنش واضح باشد.

۲- حیوانِ بیماری که بیماریش آشکار باشد.

۳- حیوانِ لنگی که لنگی‌اش آشکار باشد.

۴- حیوانِ عضو شکسته‌ای که بهبود نمی‌یابد.» (استخوانهایش مغز نداشته باشد)

و نزد ترمذی «والعجفاء التی لا تنقی»(۱۷): حیوانی که چنان لاغر وضعیف باشد که استخونهایش مغز نداشته باشند. و در روایتی دیگر…

« أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- أَنْ نَسْتَشْرِفَ الْعَینَ وَالأُذُنَ »(۱۸)

«رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) به ما امر نمودندکه هنگام انتخاب حیوان قربانی دقّت کنیم که چشم وگوشِ حیوان سالم باشد.»

پس عیبهایی که مانع صحّت و قبولی قربانی میشوند، بترتیب زیر است:

۱- حیوان کوری که کور بودنش واضح باشد.

شیخ محمد بن صالح العثیمین(۱۹) (رحمه الله) میگوید: « حیوانی که کوری چشمش بخاطر فرورفتگی یا بیرون آمدن و برجستگی آن، مشخّص و واضح باشد، برای قربانی درست نیست؛ اما اگر حیوان کور است ولی کوری آن آشکار و واضح نیست، کفایت میکند؛ امّا بهتر و اولی‌تر است که چشمش کاملاً سالم باشد؛… اما حیوانی که شب‌کوری دارد یا چشمش ضعیف است و روزها می‌بیند امّا شبها نمی‌بیند، شافعی‌ها به صراحت گفته‌اندکه کفایت میکند؛ بخاطر اینکه کوریش واضح وآشکار نیست.»(۲۰)

۲- حیوانِ بیماری که بیماری‌‌اش ظاهر و آشکار باشد.

یعنی حیوان دچار سستی و کسالت و کندی در حرکت و کم خوراکی باشد؛ و بیماری در بنیه و جسم حیوان تأثیر گذاشته و دچار لاغری و ضعف گشته است.

اگر حیوان سر حال و چاق است ولی دچار بیماریهایی چون طاعون و آبله وکورکها و زخمها و امثال آن می‌باشد، باز هم جایز نیست زیرا ممکن است در اثر خوردن گوشتش، بیماری به انسان هم سرایت کند.

۳- حیوانی که لنگ است یا پایش شکسته است.

رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) شرط کرده است که باید لنگی و شکستگی پایش آشکار و واضح باشد. بصورتیکه حیوان، هنگام راه رفتن و چریدن از سایر حیوانات عقب می‌افتد و بدلیل شکستگی شدید پایش نمیتواند درست راه برود.

امام نووی (رحمه الله) در المجموع (۸/۴۰۰) میگوید: «اگر شکستگی آن کم باشد، بصورتیکه از حیوانات دیگر عقب نمی افتد، این شکستگی اشکال وضرری ندارد.»(مانع قربانی کردن حیوان نمیشود.)

۴٫ حیوان لاغر وضعیفی است که به سبب لاغری و ضعفش استخوانهایش مشخص است.

استفاده از این حیوان در قربانی جایز نیست؛ زیرا بنیه اینگونه حیوانات ضعیف و منظرشان زشت و ناپسند است.

رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) میفرماید: «ولا العجفاء التی لا تنقی» یعنی: «وجایز نیست حیوان لاغری که مغز استخوان ندارد.» لا تنقی: در آن نقی (مغز استخوان) نیست.

۵٫ حیوانی که بیشتر شاخش از نظر طولی وعرضی از بین رفته باشد. استفاده از این حیوان هم برای قربانی صحیح نیست.

حیواناتی که قربانی کردن آنها کراهیت دارد(مکروه است):

۱٫ المقابله :آن حیوانی است که قسمت بالای گوشش قطع شده است و تکّه گوشش آویزان است.

۲٫ المدابره: آن حیوانی است که یک طرف گوشش قطع شده است.

۳٫ الشرقاء: آن حیوانی است که گوشش از نظر طولی پاره شده است

۴٫ الخرقا ء: آن حیوانی است که گوشش به صورت دایره سوراخ شده است

و همه این موارد مقیّد است به قطع شدن یا پاره بودن «نصف گوش یا بیشر از نصف»(۲۱). یعنی اگر گوش بیش از نصف آن پاره باشدیا قطع شده باشد، حیوان معیوب محسوب میشود،و استفاده از آن برای قربانی درست نیست(۲۲). امّا اگر پارگی و بریدگی گوشش کم باشد، جایز است و اشکالی ندارد.

حکم دُم نیز چنین است؛ و قیاس بر آن هر چیزی که سبب کم شدن گوشت بطور آشکار و نقص آشکار در زیبایی خلقت و غیره میشود… والله اعلم.

از عبید بن فیروز روایت است که میگوید: [ قُلْتُ لِلْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ (رضی الله عنه) حَدِّثْنِى بِمَا کَرِهَ أَوْ نَهَى عَنْهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و سلم) مِنَ الأَضَاحِىِّ. فَقَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و سلم) هَکَذَا بِیدِهِ وَیدِى أَقْصَرُ مِنْ یدِهِ « أَرْبَعٌ لاَ تُجْزِئُ فِى الأَضَاحِىِّ الْعَوْرَاءُ الْبَینُ عَوَرُهَا وَالْمَرِیضَةُ الْبَینُ مَرَضُهَا وَالْعَرْجَاءُ الْبَینُ ظَلْعُهَا وَالْکَسِیرَةُ الَّتِى لاَ تُنْقِى ». قَالَ فَإِنِّى أَکْرَهُ أَنْ یکُونَ نَقْصٌ فِى الأُذُنِ. قَالَ فَمَا کَرِهْتَ مِنْهُ فَدَعْهُ وَلاَ تُحَرِّمْهُ عَلَى أَحَدٍ.](۲۳)

[ به براء بن عازب(رضی الله عنه) گفتم: حیواناتی را که پیامبر (صلی الله علیه و سلم)برای قربانی کردن دوست نداشت یا از آن نهی میکرد برایمان بگو ،گفت: پیامبر (صلی الله علیه و سلم) با دستش اینگونه اشاره نمود، در حالی که دست من کوتاهتر از دست ایشان است و فرمود: «چهار نوع حیوان برای قربانی جایز نیست:

۱)حیوان کوری که کور بودنش واضح است. ۲)حیوان بیماری که بیماری‌اش آشکار باشد. ۳)حیوان لنگی که لنگی‌اش آشکار باشد. ۴)حیوان عضو شکسته‌ای که بهبود نمی‌یابد.»

عبید میگوید به براء گفتم: من مکروه میدانم که گوش (حیوان قربانی) معیوب و ناقص باشد. براء گفت: هر نقصی را در حیوان ناپسند دیدی آن را رها کن (و از قربانی کردن آن خودداری کن) بدون اینکه آن را بر کس دیگری حرام کنی.]

اموری که قربانی کننده باید در دهه اوّل ذی الحجّه از آنها خودداری کند.

قال رسول الله(صلی الله علیه و سلم): « إِذَا دَخَلَتِ الْعَشْرُ وَأَرَادَ أَحَدُکُمْ أَنْ یضَحِّىَ فَلاَ یمَسَّ مِنْ شَعَرِهِ وَبَشَرِهِ شَیئًا »(۲۴)

رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) میفرماید: «وقتی دهه‌ی اول ذی الحجّه آغاز شود اگر کسی قصد قربانی را داشت باید تا زمانی که قربانی میکند، از موها و پوست خود چیزی نگیرد.» (موها وناخن‌های خود را کوتاه نکند.)

شخصی که میخواهد قربانی کند، نباید موهای بدن خود را بهر نحو مانند کوتاه کردن و تراشیدن و کندن وغیره بگیرد و این حکم شامل تمامی موهای بدن می شود. همچنین از کوتاه کردن ناخن‌ها یا شکستن آنها خودداری کند. اگر فرد قربانی کننده مرتکب این امور شود، قربانی او درست است؛ امّا از امر خدا و رسول خدا نافرمانی کرده است.

ابن قدامه (رحمه الله) در کتاب المغنی (۱۱/۹۶) میگوید: «اگر این کار را انجام داد (موها وناخن‌ها را گرفت) استغفار کند؛ و اجماع علماء برآن است که هیچ فدیه‌ای بر گردن او نیست، چه عمداً انجام داده باشد و چه سهواً.»

بهترین قربانی

مستحب است که حیوان قربانی، قوچ نر شاخ داری باشد که رنگ آن سفید، و اطراف چشمانش و پاهایش سیاه باشد؛ این بهترین قربانی است که رسول اکرم(صلی الله علیه و سلم) مستحب دانسته و آن را – طبق احادیث صحیح وارد شده- ذبح نموده‌اند.(۲۵)

روش صحیح ذبح کردن

از انس (رضی الله عنه) روایت است که فرمود: « ضَحَّى رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و سلم) بِکَبْشَینِ أَمْلَحَینِ أَقْرَنَینِ قَالَ وَرَأَیتُهُ یذْبَحُهُمَا بِیدِهِ وَرَأَیتُهُ وَاضِعًا قَدَمَهُ عَلَى صِفَاحِهِمَا قَالَ وَسَمَّى وَکَبَّرَ.» «رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) را دیدم که دو قوچ شاخ داری که رنگ سیاه و سفید داشتند، با دست خود برای قربانی، ذبح نموده و به هنگام ذبح فرمودند:(بسم الله والله اکبر)» انس (رضی الله عنه) میگوید: «من دیدم که در موقع ذبح پای خود را بر پهلوی گردن آنها گذاشتند و «بسم الله والله اکبر» گفتند.»(۲۶)

همچنین امام مسلم در صحیحش روایت کرده است که همانا رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) به عایشه(رضی الله عنها) فرمودند: (« یا عَائِشَةُ هَلُمِّى الْمُدْیةَ ». ثُمَّ قَالَ « اشْحَذِیهَا بِحَجَرٍ ». فَفَعَلَتْ ثُمَّ أَخَذَهَا وَأَخَذَ الْکَبْشَ فَأَضْجَعَهُ ثُمَّ ذَبَحَهُ ثُمَّ قَالَ « بِاسْمِ اللَّهِ اللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنْ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَمِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ ». ثُمَّ ضَحَّى بِهِ.) «ای عائشه چاقو را بیاور.» سپس فرمودند: «آن را با سنگ تیز کن.» عایشه (رضی الله عنها) چاقو را تیز کرد. رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) چاقو را برداشتند و قوچ را به پهلو خوابانیدند و ذبح کردند و سپس فرمودند: « بنام الله؛ پروردگار این قربانی را از محمّد وآل محمّد وامّت محمّد بپذیر. » و سپس قربانی کردند.

دو حدیث گذشته نشانگر استحباب بر پهلو خوابانیدن گوسفند در هنگام ذبح هستند. خواباندن گوسفند بر پهلوی چپ و قرار دادن آن بطرف قبله مورد اتّفاق همه علماء است. همچنین این احادیث دلالت بر این دارند که شخص ذبح کننده چاقویش را تیز کند و «بسم الله(۲۷) و الله اکبر» بگوید و به وسیله قطع کردن دو رگ کلفتِ دو طرف گردن، خون قربانی را جاری کند. سپس میگوید: « اللهم تقبل من (فلان) و آل (فلان).» «پروردگارا از این قربانی از (فلانی)و (خانواده فلانی) بپذیر.» و پاهایش را روی کناره گردن حیوان قرار میدهد تا ذبح آسانتر انجام شود.

شیخ ابن عثمین (رحمه الله) میفرماید: «هنگامی که دو رگ کلفت در دو طرف گردن حیوان قطع شد، گوشتِ حیوان حلال گشته است؛ اگر چه حلقوم و نای حیوان قطع نشده باشد. برای اینکه هیچ دلیلی بر لزوم قطع کردن حلقوم و نای نیست.»(۲۸)

و سنّت رسول اکرم(صلی الله علیه و سلم) اینست که ذبح حیوان قربانی در محلّ «مصلی عید» انجام شود.(۲۹)

وکالت دادن در قربانی

گرفتن وکیل و نماینده در سر بریدن حیوان قربانی جایز است،شخص قربانی کننده می تواند شخصی را از طرف خود به عنوان وکیل برای سر بریدن و تقسیم قربانی تعیین کند.(یعنی این کارها را به او محوّل سازد) و این عمل در بین تمامی اهل علم جایز است و هیچ خلافی در آن نیست.

یک نکته مهمّ:

اگر در شکم حیوان قربانی جنینی باشد، حکم آن چیست؟

از ابی سعید (رضی الله عنه) روایت است که فرمود:« سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و سلم) عَنِ الْجَنِینِ فَقَالَ « کُلُوهُ إِنْ شِئْتُمْ». وَقَالَ مُسَدَّدٌ قُلْنَا یا رَسُولَ اللَّهِ نَنْحَرُ النَّاقَةَ وَنَذْبَحُ الْبَقَرَةَ وَالشَّاةَ فَنَجِدُ فِى بَطْنِهَا الْجَنِینَ أَنُلْقِیهِ أَمْ نَأْکُلُهُ قَالَ « کُلُوهُ إِنْ شِئْتُمْ فَإِنَّ ذَکَاتَهُ ذَکَاةُ أُمِّهِ »(۳۰) (از رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) درباره جنین پرسیدم، رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) فرمود: «اگر دوست داشتید آن را بخورید.») و در روایت دیگر (گفتیم: ای رسول خدا همانا ما شتری را نحر یا گاو و گو سفند را ذبح میکنیم و در شکم آنها جنین است؛ آنرا بخوریم یا بیرون بیندازیم؟ فرمود: « اگر خواستید آن را بخورید. همانا ذبح حیوانِ مادر، ذبح جنین هم محسوب میشود.»

چگونگی توزیع گوشت قربانی

رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) در ابتدا از ذخیره کردن گوشتهای قربانی بیش از سه روز نهی کرد و سپس آن را جایز دانستند.

رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) میفرماید: « إِنَّمَا نَهَیتُکُمْ مِنْ أَجْلِ الدَّافَّةِ الَّتِى دَفَّتْ فَکُلُوا وَادَّخِرُوا وَتَصَدَّقُوا »(۳۱) «همانا شما را از ذخیره کردن گوشت قربانی بخاطر ورود صحرانشینان فقیر به مدینه نهی کردم،پس (از این به بعد می‌توانید) بخورید و ذخیره کنید و صدقه دهید.»

و در روایتی دیگری: «کلوا و أطعموا وادّخروا» «بخورید و اطعام دهید و ذخیره کنید.» و در روایتی دیگر نزد مسلم، این چنین آمده است: «کلوا و اطعموا واحبسوا و ادّخروا» «بخورید و در راه خدا به نیازمندان بدهید و ذخیره کنید.»

با استناد به این احادیث…

برای خانواده قربانی کننده مستحبّ است که ازگوشت قربانی بخورند و برای خودشان ذخیره کنند و مقداری از آن هدیه بدهند و مقداری از آن به فقرا و نیازمندان صدقه دهند؛ و در شرع هم برای هر کدام از امور بالا ( ذخیره کردن – هدیه دادن – صدقه ) مقدار مشخّصی تعیین نشده است.(یعنی بستگی به خود صاحب قربانی دارد که گوشت آن را چگونه توزیع کند.)

از فروش گوشت قربانی و دادن دستمزد قصّاب از آن نهی شده است.

سیدنا علی (رضی الله عنه) میفرماید:« أَمَرَنِى رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و سلم) أَنْ أَقُومَ عَلَى بُدْنِهِ وَأَنْ أَتَصَدَّقَ بِلُحُومِهَا وَجُلُودِهَا وَأَجِلَّتِهَا وَأَنْ لاَ أُعْطِىَ الْجَازِرَ مِنْهَا (شیئاَ). قَالَ « نَحْنُ نُعْطِیهِ مِنْ عِنْدِنَا »(۳۲) «رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) مرا امر نمودند تا کارهای شتر قربانی را انجام دهد و اینکه گوشت و پوست و پشم آن را صدقه دهم و از آن چیزی(دستمزد) به قصاب ندهم.» ومیفرماید: « همانا مزد قصاب را از خود پرداخت میکردیم.»

امام شوکانی(رحمه الله) میفرماید: «از جمله (وأن لا أعطی الجازر منها شیئاً) در این حدیث ممکن است اینگونه برداشت شود که از حیوان قربانی شده بهیچوجه چیزی به قصّاب داده نشود، اما منظور این حدیث، این است که از حیوان قربانی بعنوان دستمزد چیزی به قصّاب داده نشود؛ امّا به غیر از آن (بعنوان صدقه یا هدیه) اشکالی ندارد.»

امام قرطبی(رحمه الله) میفرماید: «با استناد به این حدیث پوست وپشم قربانی فروخته نمیشود؛ چون جزئی از گوشت است و دادن پوست وپشم به قصاب بعنوان دستمزد حکم فروش دارد و اتّفاق همه علماء بر این است که گوشت و پوست و پشم حیوان قربانی فروخته نمیشود و فروش آن ممنو ع است.»(۳۳)

حکم صدقه دادن قیمت حیوان بجای قربانی کردن آن

جایز نیست. از رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) و اصحاب گرامیش روایت نشده است که این کار را انجام داده باشند؛ بلکه همه آنها قربانی میکردند و اگر پرداخت قیمت بجای قربانی بهتر و درست بود، آن را انجام میدادند. و… بهترین هدایتها و راهها، هدایت و راه رسول الله (صلی الله علیه و سلم) است.

حکم انتقال گوشت قربانی وذبح آن خارج از شهر قربانی کننده چیست ؟

هیچ دلیلی بر ممنوعیت انتقال گوشت قربانی و ذبح آن خارج از شهر قربانی کننده از رسول اکرم(صلی الله علیه و سلم) وارد نشده است. و همانطورکه میدانید اکثر مردم در شهر خودشان قربانی میکنند و اگر برخی خارج از شهر خود قربانی کنند، بیم از بین رفتن این عبادت و شعار الهی وجود ندارد.

امام شافعی(رحمه الله) میفرماید: «خوردن گوشت قربانی مستحب و اطعام دادن آن (به دیگران) واجب است.» معلوم است هرگاه مستحبّات با واجبات و مصالح بزرگتر تعارض پیدا کند، همانا جایز است برای رسیدن به مصالح بزرگتر، مستحبّات را ترک کرد و این مسئله نزد اهل علم معروف ومشهور است.

و بدان که همانا بزرگترین هدف دین اسلام از قربانی، اطعام وغذا دادن (به فقرا) است؛ و نهی رسول الله (صلی الله علیه و سلم) از ذخیره کردن قربانی بیش از سه روز به سبب فقر ونیازمندی دیگران دلیلی بر همین امر مهمّ است؛ و هنگامی که فقر برطرف شد، نهی از ذخیره کردن بیش از سه روز نیز برطرف شد. مطمئناً با کمک (و فرستادن گوشت قربانی) به شهرها و روستاهای آسیب‌دیده از زلزله و سیل و طوفان، بیشتر مقصد دین محقّق میشود.

حکم مسلمانی که توانایی قربانی ندارد

رسول الله (صلی الله علیه و سلم)از طرف آن عدّه از امّتش که توانایی و استطاعت ندارند، قربانی نموده‌اند؛ تا آنها هم از اجر و ثواب قربانی بی‌نصیب نمانند.

رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) در هنگام ذبح یکی از قوچ‌ها فرمودند: « بِسْمِ اللَّهِ وَاللَّهُ أَکْبَرُ هَذَا عَنِّى وَعَمَّنْ لَمْ یضَحِّ مِنْ أُمَّتِى»(۳۴) «بسم الله و الله اکبر. پروردگارا ! این از طرف من و هرکس از امّتم که قربانی نکرده است.»

خواننده عزیز…

در ادامه توجه شما را جلب می‌کنم به برخی از سؤالاتی که در این باره از عدّه‌ای از علماء و مشایخ پرسیده شده و ایشان جواب داده‌اند.

سوال اوّل

من و همسرم بهمراه پدرم در یک خانه زندگی می‌کنیم، اگر یک قربانی را در روز عید قربان انجام دهم، آیا برای همه ما کافیست؟

ج: همانطوریکه ذکر کردی، قربانی کردن یک حیوان برای انجام دادن سنّت برای شما و پدرت و هسرت و همسر پدرت و اهل خانواده کافی می باشد.

سؤال دوّم

چند روز بعد از عید میتوان قربانی کرد؟

ج: روزهای قربانی ۴ روز است. روز عید (دهم ذی الحجّه) و سه روز بعد از آن و با غروب روز چهارم وقت قربانی تمام می‌شود.

سؤال سوّم

دارای دو خانواده(همسر) هستم، که هر کدام آنها در خانه‌ای مستقل زندگی می‌کنند، آیا یک قربانی برای هر دو کافیست؟

ج: یک قربانی برای شما کافیست، در صورتیکه صاحب خانه یکی باشد. اگر در هر خانه یک قربانی بطور جداگانه انجام دهی، بهتر است.

سؤال چهارم

آیا شکستن استخوانها و شاخ حیوان قربانی بعد از ذبح جایز است؟

ج: شکستن استخوانها و شاخ‌های حیوان قربانی بعد از ذبح اشکالی ندارد.

سؤال پنجم

آیا جایز است حیوانی که قیمت آن هنوز پرداخت نشده است، ذبح کرد و بعد از مدّتی قیمت آن را پرداخت کرد؟

ذبح کردن آن جایز است. اگرچه پرداخت قیمت آن تا بعد از ذبح به تأخیر بیفتد.

سؤال ششم

برّه‌ای که دُمِ آن از کوچکی قطع شده است، به قصد اینکه بیشتر چاق شود، آیا برای قربانی وعقیقه جایز است؟

ج: قربانی کردن حیوانی که دم آن قطع شده جایز نیست، نه در قربانی نه در عقیقه. امّا اگر از ابتدا دم نداشته باشد، اشکالی ندارد. حکم آن مانند شاخ شکسته و حیوانی که اصلاً شاخ ندارد و حیوانی که گوش آن کوچک یا بدون گوش است، میباشد و حکم تمامی آنها جایز میباشد.

سؤال هفتم

اگر مرد خانه فریضه حجّ را انجام داد وقربانی کرد آیا این قربانی برای خودش و خانوده‌اش که در وطنش هستند، کافیست؟

ج: این قربانی برای خودش کافی می باشد و برای خانواده‌اش قربانی دیگری لازم می‌باشد. امّا اگر همسر ندارد یا اینکه همسر و خانواده‌اش با او در حجّ هستند، این قربانی کافی می‌باشد.

سؤال هشتم

چه کسانی مستحقّ گوشت قربانی هستند؟

ج: صاحب قربانی میتواند برای استفاده خود و خانواده از آن بردارند و سپس به فقرا جهت رفع نیاز روز عید و به اقارب جهت ارتباط خویشاوندی (صله رحم) و به همسایگان و دوستان جهت محکم کردن اخوّت و برادری، بدهند. بهتر است که گوشتها را در همان روز اوّل عید توزیع نماید تا بدینوسیله دل فقرا و دوستان و خویشاوندان را شاد نماید.

سؤال نهم

آیا دادن گوشت قربانی به کافر جایز است؟

ج: بله جایز است.

سؤال دهم

طبق حدیث « من أراد أن یضحی… فلا یأخذ من شعره و لا بشرته و لا اظافره…»کسی که می‌خواهد قربانی کند، نباید مو و ناخن خود را بگیرد، آیا این شامل خانواده او هم میشود؟

ج: این نهی فقط خاص کسی است که قربانی می کند. امّا بر خانواده او لازم نیست. بنابر اصل بر آن جواز است و هیچ دلیلی بر خلاف اصل نیست.

سؤال یازدهم

آیا دادن شکمبه و پوست و دست و پای حیوان به قصّاب جایز است؟

ج: اگر به عنوان دستمزد نباشد، اشکالی ندارد. در صورتی که فقیری مستحقّ‌تر از او هست به آن فقیر داده میشود.

سؤال دوازدهم

آیا برای مرده هم قربانی انجام می‌شود؟

ج: قربانی فقط برای زنده‌ها سنّت است ، و برای مرده سنّت نیست. و رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) برای مرده‌ها قربانی نکرده است. و بدین خاطر این امر مشروعیت ندارد.

 منبع:najm.af
Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:, | 11:16 PM | نویسنده : بريالي محمدي

فضائل ده روز اول ماه ذوالحجه و مسایل قربانی

Posted: 16 Oct 2012 08:30 PM PDT

خدواند متعال براى بنده گان مومن وصالح خويش درطول سال روزها وايامى را مشخص ساخته که  عمل کردن به اعمال صالحه طى  آن از اجروثواب بيشترى نسببه سايرروزهاى سال برخورداراست و يكي از اين مواسم خیر  ده روز اول ماه  ذو الحجه است .
در فضيلت و بزرگي اين دهه مبارك  دلايلى  بسياري از قرآن و سنت وارد شده است:
1-
الله سبحانه و تعالي مي فرمايد:
{
والفجر وليال عشر} [الفجر/2-1]
(
قسم به سپيده دم و قسم به شب هاي دهگانه)
ابن كثير رحمه الله در تفسير خود مي گويد: منظور از اين ده شب ده روز اول ذي الحجه است همانطور كه ابن عباس رضي الله عنهما و ابن زبير ـ رضی الله عنهما ـ و مجاهد و ديگران گفته اند. (رواه البخاري)
2-
و همچنين از ابن عباس رضي الله عنهما روايت است كه فرمود: رسول الله ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ فرمود: «هيچ ايامي نيست كه نزد الله سبحانه و تعالي عمل صالح محبوبتر از اين ايام باشد» گفتند: و نه حتي جهاد در راه الله؟ فرمود: «ونه جهاد در راه الله مگر شخصي كه با جان و مال خود خارج شود و هيچ كدامشان را برنگرداند».
3-
و الله سبحانه و تعالي مي فرمايد:
{
ويذكروا اسم الله في أيام معلومات} [الحج/28]
(
ونام الله را ياد كنند در روزهاي مشخص)
ابن عباس رضي الله عنهما در تفسير  اين آيت مي فرمايد: يعني روزهاي دهگانه ذي الحجه )تفسير ابن كثير(
4-
و از ابن عمر رضي الله عنهما روايت است كه رسول الله ـ صلي الله عليه و سلم ـ فرمودند: «هيچ ايامي نيست كه عمل صالح در آن محبوبتر از اين ايام دهگانه باشد؛ پس در آنها بسيار تهليل (لا اله الا الله) و تكبير (الله اكبر) و تحميد (الحمدلله) بگوييد» (رواه احمد)
5-
سعيد بن جبير رحمه الله (راوي حديث دوم از ابن عباس) وقتي كه دهه ذي الحجه داخل مي شد تا جايي در عبادت تلاش مي كرد كه توانش به پايان مي رسيد. (رواه الدارمي)
6-
و همچنين ابن حجر عسقلاني در فتح الباري (شرح صحيح بخاري) مي فرمايد: و آنچه در فضيلت و برتري ايام ذي الحجه نمايان است جمع شدن تمام عبادات در اين مناسبت است، يعني: نماز و روزه و صدقه و حج، و در هيچ مناسبت ديگري چنين نيست.


آنچه  انجام دادن آن در اين دهه مستحب است:
1-
نماز: در اين ايام زود رفتن براي انجام فرائض در مسجد و بسيار انجام دادن نوافل مستحب است زيرا اين اعمال از بهترين  اعمال است.
2-
روزه: از هنيده بن خالد ـ رضی الله عنه ـ از همسرش رضي الله عنها از برخي از همسران رسول الله ـ صلي الله عليه و سلم ـ روايت مي كند كه «رسول الله ـ صلي الله عليه و سلم ـ نهم ذي الحجه و روز عاشورا و سه روز از هر ماه را روزه مي گرفت». (رواه الامام أحمد و أبوداود و النسائي)
امام نووي رحمه الله درباره روزه ايام ده گانه مي فرمايد: روزه آن جداً مستحب است.
3-
تكبير و تهليل و تحميد: به دليل آنچه در حديث ابن عمر رضي الله عنهما كه گذشت وارد شده است: «پس در اين روزها (روزهاي دهگانه) بسيار تهليل و تكبير و تحميد بگوييد».
و امام بخاري رحمه الله مي فرمايد: «ابن عمر و ابوهريره رضي الله عنهما در روزهاي دهگانه وارد بازار مي شدند و تكبير مي گفتند و مردم به تكبير آنها تكبير مي گفتند» و همچنين امام بخاري مي فرمايد: «  عمر بن الخطاب ـ رضی الله عنه ـ در قبه اش در منا ، تكبير مي گفت و اهل مسجد تكبير او را مي شنيدند و تكبير مي گفتند و مردم در بازار به تكبير آنها تكبير مي گفتند چنانكه منا بر اثر تكبير آنها به لرزه مي افتاد».
و عادت ابن عمر اين بود كه در اين ايام در منا و قبل از نمازها و در رختخوابش و در خيمه اش و در مجلسش و در حال راه رفتنش تكبير مي گفت و مستحب اين است كه تكبير به صداي بلند باشد به دليل فعل عمربن الخطاب و ابن عمر و ابي هريره رضي الله عنهما.
http://eslahonline.net/wp-content/uploads/2010/11/zolhaja-300x224.jpg
شايسته است ما مسلمانان اين سنت فراموش شده را كه متاسفانه حتي در بين اهل صلاح و خير به فراموشي سپرده شده است به مانند آنچه در ميان سلف صالحمان بود زنده كنيم.
طريقه  تكبير گفتن:
الف) الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر كبيرا
ب) الله اكبر، الله اكبر، لا اله الا الله، و الله اكبر، الله اكبر، و لله الحمد.
ج) الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر، لا اله الا الله، و الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر، و لله الحمد.
4-
روزه روز عرفه: روزه عرفه به دليل آنچه از رسول الله ـ صلي الله عليه و سلم ـ در مورد روزه عرفه به ثبوت رسيده است مستحب است. رسول الله ـ صلي الله عليه و سلم ـ مي فرمايد:
«(
ثواب) آن را نزد الله اينگونه احتساب مي كنم كه كفاره گناهان سال قبل و سال بعدش باشد». (رواه مسلم)
اما هر كس كه خود در صحراي عرفه حاضر باشد (يعني خود حاجي باشد) روزه برايش مستحب نيست زيرا رسول الله ـ صلي الله عليه و سلم ـ در حالي كه روزه نبود در عرفه وقوف نمود.
5-
فضيلت روز قرباني (نحر): بسياري از مسلمانان از عظمت و بزرگي اين روز غفلت مي ورزند حال آنكه برخي از علما بر اين نظر هستند كه اين روز مطلقا بهترين روز سال است حتي بهتر از روز عرفه. ابن قيم رحمه الله مي فرمايد: (بهترين روزها نزد خداوند روز نحر است كه همان روز حج اكبر است). چنانكه در سنن ابي داود از رسول الله ـ صلي الله عليه و سلم ـ روايت است كه فرمود: «بزرگترين ايام نزد الله سبحانه و تعالي روز نحر است و پس از آن روز قَرّ» و روز قر يعني روز استقرار در منا كه روز 11 ذي الحجه است .
چگونه به استقبال اين مواسم خير برويم؟
1-
شايسته است انسان مسلمان با توبه نصوح و صادقانه و برگشتن از گناهان و ترك آنها به استقبال اين مواسم خير برود زيرا اين گناهان است كه انسان را از فضل پروردگار محروم مي سازد.
2-
و هنچنين بايد با عزم صادق و جدي براي اغتنام اين فرصتها از اين مواسم مبارك استقبال كنيم و هر كه با خداوند صدق ورزد، خداوند نيز او را تصديق خواهد كرد:
{
والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا وإن الله لمع المحسنين} [العنكبوت/69]
(
و كساني كه در راه ما جهاد كردند، قطعا آنها را به راه هاي خويش هدايت خواهيم كرد)
پس تا فرصت هست بايد از آن استفاده ببريم. خداوند ما را بر قدرداني اين موسم وساير موسم هاى خيروبرکت  موفق بدارد.
برخي از احكام قرباني:
اصل در قرباني آن است كه براي زنده ها مشروع است چنانكه رسول الله ـ صلي الله عليه و سلم ـ و اصحابش براي خود و خانواده شان قرباني مي كردند اما اينكه برخي از مردم گمان مي كنند قرباني تنها براي مرده گان است، صحيح نيست و اصل و اساسي ندارد.

اما قرباني براي اموات سه حالت دارد:
1-
به همراه زنده گان براي آنها نيز قرباني شود؛ مانند اينكه فرد براي خود و خانواده اش قرباني كند و قصدش زنده گان و اموات باشد (خويشاوندانش كه فوت نموده اند) و دليل اين قول قرباني كردن رسول الله ـ صلي الله عليه و سلم ـ براي خود و خانواده اش است در حالي كه برخي از خانواده او فوت كرده بودند.
2-
اينكه فرد بر اساس وصيت متوفي برايش قرباني كند.
3-
اينكه فرد به عنوان صدقه براي اموات بطور مستقل قرباني كند: و اين جايز است و فقهاي حنبلي تقرير نموده اند كه ثواب آن به متوفي مي رسد (با قياس بر صدقه) اما آنچه مشخص است اين نوع قرباني سنت و مستحب نيست به دليل آنكه رسول الله ـ صلي الله عليه و سلم ـ براي هيچكدام از درگذشتگانش به طور خصوصي قرباني ننموده است. نه براي حمزه سيد الشهداء ـ رضی الله عنه ـ و نه براي فرزندانش كه قبل از او وفات كردند و نه براي همسرش ام المومنين خديجه رضي الله عنها كه از محبوب ترين همسرانش بود. و از هيچكدام از اصحاب پيامبر رضي الله عنهم اجمعين روايت نشده كه براي يكي از بستگان متوفي خود بطور خصوصي قرباني كرده باشند. همچنين كاري كه برخي از مردم انجام مي دهند و سال اول وفات ميت برايش قرباني مي كنند و اعتقاد دارند كه در اين قرباني نبايد هيچ كس را شريك نمود، صحيح نيست. شايد اگر آنها مي دانستند مي توان از طرف خود و خانواده خود چه زنده گان و چه رفتگان قرباني نمود، چنين نمي كردند.
آنچه نبايد شخص قرباني كننده انجام دهد:
اگر شخصي نيت قرباني كرد و ماه ذي الحجه (چه با رويت هلال و چه با تكميل ماه ذي القعده) وارد شد؛ بر او حرام مي شود كه موي خود را كوتاه كند و يا چيزي از آن كم كند و يا ناخن خود را بگيرد و يا هر چيزي از پوست خود بگيرد تا اينكه قرباني را انجام دهد زيرا در حديث ام السلمه رضي الله عنها از رسول الله ـ صلي الله عليه و سلم ـ روايت شده كه ايشان فرمودند: «اگر ماه ذي الحجه وارد شد و يكي از شما خواست قرباني كند، مو و ناخن هايش را نگه دارد [كوتاه نكند]» [رواه أحمد و مسلم] و در لفظ ديگر حديث: «پس چيزي از مو و پوستش نگيرد تا قرباني كند» و اگر در وسط دهه ذي الحجه نيت قرباني كرد از زمان نيت اين كارها بر او ممنوع مي شود و اگر قبل از نيت مو و يا ناخن خود را كوتاه كرده بر او اشكالي نيست.
حكمت اين نهى:

از آنجا كه قرباني كننده در برخي از اعمال نسك يعني قرباني براي الله با حاجيان مشاركت كرده است در برخي از خصوصيتهاي احرام نيز با آنها شريك مي شود مانند ممنوع بودن گرفتن مو و ناخن و … اما خانواده او مي توانند اين كارها را انجام دهند.
و اين حكم خاص قرباني كننده است اما اين حكم به خانواده او و كساني كه او از طرف آنها قرباني مي كند تعلق نمي گيرد زيرا رسول الله ـ صلي الله عليه و سلم ـ مي فرمايد:
«
هر كدام از شما كه خواست قرباني كند …» و همچنين از او روايت شده كه از طرف اهل بيتش قرباني مي كرد اما روايت نشده به آنان دستور امساك از اين موارد را داده باشد.
اما اگر شخصي كه نيت قرباني دارد چيزي از مو يا ناخن و يا پوستش گرفت گناهكار است و بايد به سوي الله توبه نمايد و ديگر تكرار نكند و كفاره اي بر او نيست و هيچ امري بر او تعلق نمي گيرد. و اگر از روي فراموشي يا جهل يا بدون قصد اين امور از او صورت گرفت گناهي بر او نيست. اما اگر مجبور شد به علتي اين امور را انجام دهد گناهي بر او نيست مثلا اگر ناخنش شكست و راهي جز كوتاه كردن آن نبود يا براي مداواي زحم موجود در سر مجبور به تراشيدن سر شد، و اينگونه موارد
وصلی الله علی سیدنا ونبینا محمد وعلی آله وصحبه اجمعین
با تصرف از سايت کتابخانه عقيده مربوط اهل سنت ايران

منبع: اصلاح آنلاین

 

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:, | 9:15 AM | نویسنده : بريالي محمدي

اشتباهات بعضی از روزه داران و توصیه هایی به آنها

Posted: 04 Aug 2012 08:13 PM PDT

 

1ـ برخی از مسلمانان متأسفانه به جای استقبال از این ماه مبارک با ذکر و سپاس خداوند به خاطر توفیق قرار گرفتن در این ماه با لهو و لعب و موسیقی به استقبال آن می روند، این در حالیست که پیامبر اسلام با این جمله: «بار الها این ماه را ماه امنیت، سلامتی و اسلام برایمان قرار بده». (به روایت ترمذی و گفته است که حدیث حسن است)، به استقبال این ماه مبارک می رفتند.

2ـ یکی دیگر از اشتباهات برخی از مردم این است که با وجود آگاهی از اینکه آن شب اولین شب ماه رمضان است نماز تراویح را نمی خوانند.

این کار اشتباه است چون به محض آنکه هلال ماه رویت شد مسلمان وارد اولین شب ماه رمضان شده و سنت است که نماز تراویح را به جماعت در مسجد بخواند.

3ـ غفلت برخی از مردم نسبت به دعا کردن به هنگام اعلام حلول ماه مبارک رمضان یا هنگام رویت هلال ماه.

سنت است هنگامی که ثابت شد که ماه مبارک آغاز شده و هلال این ماه رویه گردیده است باید این حدیث رسول الله صلى الله علیه و سلم را که به هنگام رویت هلال ماه فرموده بود، تکرار کنند:«بار الها این ماه را ماه مبارک و ایمان و سلامت و اسلام قرار بده ». (صحیح سنن ترمذی).

4ـ از جمله اشتباهات برخی از مردم این است که شب بدون نیت برای روزه می خوابند.

هنگام که روزه دار آگاهی یافت که وارد ماه رمضان شده است بر او واجب است که شب به نیت روزه بخوابد. از پیامبر اسلام صلى الله علیه و سلم روایت شده است که فرمود: «هر کس شب رمضان با نیت نخوابد آن روز روزه ندارد». (به روایت نسائی).

ایشان همچنین می فرماید: «هر کس شب رمضان و پیش از سپیده دم نیت نکند روزه دار نیست». (به روایت دراقطنی و بیهقی و البانی آن را صحیح دانسته است).

5ـ یکی دیگر از اشتباهات برخی از روزه داران بر زبان آوردن نیت است.

این کار آنها اشتباه است چون همین که به نیت روزه شب بخوابد کفایت می کند. شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله می گوید: «به اجماع علمای اسلامی بر زبان آوردن نیت واجب نیست، عموم مسلمانان با نیت روزه می گیرند و روزه آنها صحیح است». (الفتاوی ج 25 ص 275).

6ـ عدم امساک از خوردن و آشامیدن پس از آگاهی از حلول ماه رمضان .

مثلاً فردی مسافر یا خوابیده است یا به دلایلی در ابتدا متوجه نشده است که ماه رمضان فرا رسیده است، این اشتباهی بوده که از او سر زده است و بهتر است که هر وقت متوجه شد که ماه مبارک آغاز شده است باید بقیه روز از خوردن و آشامیدن خودداری کند. از سلمه بن الأکوع رضى الله عنه روایت شده است که گفت: «پیامبر مردی را فرستاد تا در روز عاشورا اعلام کند: هر کس در حال خوردن از خوردن دست بکشد و روزه بگیرد و هر کس نمی خورد دیگر نخورد». ( به روایت بخاری و مسلم).

7ـ به تأخیر انداختن نمازهای ظهر و عصر از سوی برخی از روزه داران به سبب غلبه خواب بر آنها که این از بزرگ ترین اشتباهات محسوب می شود. ا

الله تعالی می فرماید: « فَوَیلٌ لِّلْمُصَلِّینَ * الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ» «وای به حال نمازگزاران، همان کسانی که نماز خود را به دست فراموشی می سپارند». برخی از علما گفته اند: آنها کسانی هستند که آن را به تأخیر می اندازند. در صحیح (بخاری) از ابن مسعود روایت شده است که از رسول الله صلى الله علیه و سلم سئوال کرد: کدام نماز ارزش بیشتری دارد؟ ایشان فرمودند: «خواندن نماز در وقت خودش» و در روایت دیگرآمده است : «در اول وقت آن».

8ـ به تأخیر انداختن افطار تا پس از پایان اذان به منظور رعایت احتیاط.

 این اقدام اشتباه است، روزه دار هر وقت صدای اذان را شنید باید افطار کند. هر کس آن را به تأخیر بیندازد در کاری که از خواسته نشده است مبالغه کرده است.

9ـ تعجیل در افطار سنت است که روزه دار در افطار کردن عجله کند و به محض اینکه مطمئن شد که زمان افطار فرا رسیده است، خوردن افطار را آغاز کند.

سهل بن سعد الساعدی رضى الله عنه از رسول روایت کرده است که فرمود: «همچنان مردمانی که در افطار کردن تعجیل می کنند از بهترین ها هستند». (متفق علیه). از انس رضى الله عنه روایت شده است که رسول الله صلى الله علیه و سلم فرمود: «در افطار کردن عجله کنید و خوردن سحری را به تأخیر بیندازید». (کتاب صحیح جامع صغیر).

10ـ غفلت برخی از روزه داران نسبت به دعا کردن به هنگام افطار کردن.

سنت است که روزه دار به هنگام افطار کردن دعا کند که فضیلت زیادی در آن نهفته است و روزه دار از جمله کسانی است که دعای او رد نمی شود. از انس بن مالک رضى الله عنه روایت شده است که رسول الله صلى الله علیه و سلم فرمود: «دعای سه شخص رد نمی شود: دعای پدر و مادر، دعای روزه دار و دعای مسافر». (احمد آن را روایت کرده و البانی آن را صحیح دانسته است). از جمله دعاهای صحیح در این باره این دعای رسول الله صلى الله علیه و سلم به هنگام افطار است که ایشان می فرمود: «ذهب الظمأ و ابتلت العروق و ثبت الأجر ان شاء الله» (صحیح سنن ابی داوود). «تشنگی برطرف شد و رگ ها سیراب شدند و اجر به خواست خداوند نوشته شد».

از جمله اشتباهات روزه داران غفلت برخی از آنها از دعا کردن پس از افطار است.

11ـ غفلت برخی از روزه داران از دعا کردن در حق کسانی که به آنها افطار می دهند.

سنت است وقتی روزدار نزد کسی افطار کرد برای او دعا کند کما اینکه رسول الله صلى الله علیه و سلم در حق قومی که ایشان را افطار داده بودند دعا کرده بود.

پس یکی از دعاهای زیر را بگوید:

- «افطر عندکم الصائمون و اکل طعامکم الابرار و تنزلت علیکم الملائکه». (صحیح جامع الصغیر).

- «اللهم بارک لهم فیما رزقتهم و اغفر لهم و ارحمهم». (به روایت مسلم).

- «اللهم اطعم من اطعمنی و اسقی من سقانی». (به روایت مسلم).

12ـ عجله کردن در سحری خوردن و به تأخیر انداختن افطار یا خودداری از خوردن سحری یا اکتفا کردن به خوردن در نیمه شب همگی مخالف سنت رسول الله صلى الله علیه و سلم است. مستحب است که روزه دار پیش از طلوع سپیده دم سحری بخورد. چرا که پیامبر صلى الله علیه و سلم فرموده است: «سه خصلت از اخلاق پیامبران است: عجله کردن در افطاری، به تأخیر انداختن سحری و قرار دادن دست راست بر روی دست چپ به هنگام خواندن نماز». به روایت طبرانی.

13ـ عادت ندادن کودکان به گرفتن روزه به خاطر سن کم آنها.

مستحب است که بچه ها را پیش از رسیدن به سن بلوغ به گرفتن روزه عادت دهیم و آنها را به این کار امر کنیم تا برایشان تمرینی باشد به ویژه که اگر توان آن را داشته باشند. ربیع بنت معوذ می گوید: «کودکانمان را بر گرفتن روزه عادت می دادیم و برایشان عروسک هایی از پنبه ساخته بودیم که هر وقت برای غذا گریه می کردند آن عروسک ها را در اختیارشان قرار می دادیم تا اینکه زمان افطار این کار را ادامه می دادیم». متفق علیه.

14ـ اصرار برخی از بیماران در زمینه گرفتن روزه با وجود تحمل سختی و مشقت.

این کار اشتباهی است چون الله سبحان حرج و سختی را از مردم برداشته است و به بیمار اجازه داده است که روزه اش را بخورد و بعدا قضای آن را بگیرد. الله تعالی می فرماید:

« فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْیصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیامٍ أُخَرَ یرِیدُ اللّهُ بِكُمُ الْیسْرَ وَلاَ یرِیدُ بِكُمُ الْعُسْرَ» (بقره:185)

یعنی: پس آن کس از شما که در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! و آن کس که بیمار یا در سفر است، روزهاى دیگرى را به جاى آن، روزه بگیرد! خداوند، راحتى شما را مى‏خواهد، نه زحمت شما را.

15ـ از جمله اشتباهات برخی از روزه داران خودداری از مسواک زدن در روزهای ماه رمضان. آنها گمان می کنند که استفاده از مسواک روزه آنها را باطل می کند که این کار اشتباه است. رسول اکرم صلى الله علیه و سلم فرمود: «اگر برای امتم دشوار نبود به آنها امر می کردم که به هنگام هر نماز مسواک بزنند». متفق علیه. بخاری رحمه الله می گوید: پیامبر روزه دار را از دیگران جدا نکرد.

16- از جمله اشتباهاتی که برخی مردم را با مشکلاتی نیز مواجه می سازد این است هر گاه جنب یا محتلم شدند، چنین می پندارند که روزه آنان باطل است و باید آن را قضا کنند. چه بسا برخی جهال نیز چنین فتواهایی داده باشند.

نظر درست آن است که روزه چنین افرادی صحیح است و به قضا نیاز ندارد. در روایات آمده است که هرگاه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و سلم پس از فجر (اذان صبح) در حالت جنابت (پس از همبستری با یکی از همسرانشان) از خواب بر می خاستند، غسل می کردند و آن روز را روزه می گرفتند.

17- یکی دیگر از اشتباهات درباره ماه رمضان آن است که برخی گمان می کنند در ماه رمضان همبستری با همسران حرام است.

این نظر کاملا اشتباه است، زیرا همبستری فقط در روز (از طلوع فجر تا اذان مغرب) حرام است و حال آنکه در شب برای روزه داران حلال است. خداوند متعال در آیه 187 سوره بقره می فرماید: «احل لکم لیلة الصیام الرفث الی نسائکم هن لباس لکم و انتم لباس لهن» بر شما حلال شده است شب ماه رمضان نزدیکی با همسرانتان، آنها لباس شمایند و شما لباس آنان!

18- از جمله خطاهای رایج در ماه رمضان آن است که برخی، مسافران را به خاطر افطار کردن روزه سرزنش می کنند.

این کار اشتباه و نادرست است، زیرا مسافر در ماه رمضان هم اجازه افطار کردن و هم روزه گرفتن دارد. این امر نیز به حالت مسافر باز می گردد که از سه حالت خارج نیست:

- اگر روزه گرفتن برای مسافر دشوار نباشد، طبق مفاد آیه مبارکه که می فرماید: «و أن تصوموا خیر لکم ان کنتم تعلمون» بقره/ 181 (و اگر روزه بگیرید، برای شما بهتر است، اگر بدانید) برای چنین فردی روزه گرفتن بهتر است.

- چنانچه روزه گرفتن برای او دشوار بود و از پذیرش رخصت هم اعراض کرد در چنین شرایطی افطار کردن برای او بهتر است زیرا خداوند متعال می فرماید: «لا یکلف الله نفسا الا وسعها» ( خداوند به اندازه توان انسان از او تکلیف می خواهد).

رسول خدا صلی الله علیه و سلم هم می فرماید: «خداوند متعال دوست دارد، همان گونه که از عزائم استفاده می شود، از رخصت ها نیز استفاده شود». (ابن حبان و طبرانی این حدیث را روایت کرده اند).

- اگر روزه گرفتن دشوار نبود، مسافر میان روزه و عدم آن مخیر است، زیرا در حدیثی که حمزة بن عمرو الاسلمی از رسول خدا روایت کرده، امده است که ایشان در پاسخ به حمزه که پرسید، آیا در سفر روزه بگیرم، فرمود: اگر خواستی روزه بگیر و اگر خواستی، افطار کن. (گفتنی است که حمزه از اصحابی بود که بسیار روزه می گرفت).

همچنین یاران پیامبر صلی الله علیه و سلم هیچ گاه روزه گرفتن یا عدم آن را در سفر برای یکدیگر عیب نمی دانستند. انس بن مالک رضی الله عنه می گوید: ما به همراه پیامبر صلی الله علیه و سلم به سفر می رفتیم و در آن نه روزه دار بر مفطر عیب می گرفت و نه مفطر بر روزه دار. (روایت از بخاری و مسلم)

روزه و اصناف مردم:

- روزه بر هر مسلمانی که بالغ، قادر و مقیم باشد واجب است.

- کافر روزه نمی گیرد و اگر مسلمان شود، قضای روزه سال های کفر بر او واجب نیست.

- روزه بر کودکانی که به سن بلوغ نرسیده اند، واجب نیست، اما برای آنکه به آن عادت کند، باید او را به این کار فرمان داد.

- روزه بر دیوانه واجب نیست و اگر کبیر (در سن بلوغ) باشد کفاره ندارد.

- روزه بر کسی که به دلیل کهولت و پیری یا بیماری لا علاج، توان روزه گرفتن ندارد، واجب نیست و این افراد باید به ازای هر روز از ماه رمضان یک فقیر را طعام دهند.

- افطار کردن برای آن دسته از بیمارانی که توان روزه گرفتن ندارند، مجاز است و آنان باید پس از شفا یافتن آن را قضا کنند.

- زنان باردار و آنانی که کودکان شیرخواره دارند نیز چنانچه روزه گرفتن بر آنان دشوار باشد یا از وضع کودکان خود بترسند، می توانند افطار کنند و بعدا ـ پس از رفع ترس ـ قضای آن را بجا آورند.

- زن حائض یا زنی که عده وضع حملش تمام نشده باشد (در دوره نفاس باشد) در این حالت روزه نمی گیرند و قضای آن را به جا می آورند.

- مسافر هم اجازه روزه گرفتن دارد و هم مجاز است افطار کند و قضای آن را بجا آورد. در این باره تفاوت نمی کند که سفر اضطراری باشد مانند سفر عمره یا مداوم باشد مانند سفرهای رانندگان تاکسی های بین شهرها. چنین افرادی مادام که در شهر خود نباشند، می توانند، روزه را پس از بازگشت قضا کنند.

سهو روزه دار:

- اگر روزه دار به علت فراموشی یا نادانی یا به خاطر اکراه، چیزی از مفطرات را خورد یا نوشید، روزه اش باطل نمی شود. زیرا خداوند متعال در آیه آخر سوره بقره می فرماید: «ربنا لا تؤاخذنا إن نسینا أو أخطأنا» (پروردگارا، ما را به خاطر فراموشکاری یا اشتباه توبیخ و مؤاخذه مکن) در آیه دیگری هم می فرماید: «إلا من أکره و قلبه مطمئن بالإیمان» نحل/ 106 (مگر کسی که او را اجبار کرده باشند و حال آنکه ایمان قلبی اش ثابت باشد) خداوند متعال همچنین می فرماید: «و لیس علیکم جناح فیما أخطأتم به و لکن ما تعمدت قلوبکم» احزاب / 5.

بنابراین، اگر روزه دار در حالت فراموشی چیزی خورد یا نوشید، روزه اش باطل نمی شود.

- اگر گمان کرد که خورشید غروب کرده است یا چنین فکر می کرد که هنوز فجر طلوع نکرده (وقت اذان صبح فرا نرسیده است) و در این حالت چیزی خورد و یا نوشید، روزه اش باطل نمی شود.

- چنانچه روزه دار، مضمضه کند و بدون قصد مقداری آب به داخل گلویش فرو رود، روزه اش باطل نمی شود.

- اگر در خواب محتلم شد، روزه اش باطل نمی شود، زیرا در حالت خواب اختیار از دست او خارج بوده است.

اسباب باطل شدن روزه (مبطلات روزه):

هشت چیز روزه را باطل می کند که عبارتند:

1- آمیزش: اگر روزه دار در روز ماه رمضان با همسر خود همبستر شود و جماع کند، باید قضای آن روزه را بگیرد، مضاف بر آن باید کفاره بدهد. کفاره آن نیز آزاد کردن یک برده است، اگر نتوانست باید شصت روز پشت سر هم روزه بگیرد و اگر نتوانست باید شصت فقیر را طعام دهد.

2- انزال منی در بیداری بر اثر استمناء یا همبستری یا بوسه یا در آغوش گرفتن یا غیره.

3- خوردن یا آشامیدن. مفید یا مضر بودن آن تفاوتی نمی کند و دود (سیگار یا چیزهای دیگر به صورت عمدی) از آن جمله است.

4- تزریق آمپولهای تقویتی که به جای غذا از آن استفاده می شود. اما آمپول های غیر تقویتی خواه عضلانی باشد یا وریدی و خواه مزه آن را حس کند یا نه، روزه را باطل نمی کند.

5- تزریق خون، خواه به علت از دست دادن خون زیاد باشد یا چیز دیگر.

6- خروج خون حیض یا نفاس

7- بیرون کشیدن خون از بدن از طریق حجامت یا راه دیگر. اما خروج خون به علت خون دماغ شدن یا کشیدن دندان بدان سبب که به معنای حجامت نیست، روزه را باطل نمی کند.

8- استفراغ عمدی، اما اگر غیر عمدی باشد، روزه با آن باطل نمی شود.

توصیه هایی به روزه داران:

1- روزه دار در صورت نیاز به غسل جنابت هم می تواند نیت روزه کند و پس از طلوع فجر غسل نماید.

2- زن چنانچه پیش از طلوع فجر یکی از روزهای ماه مبارک رمضان از حیض یا نفاس پاک شد، باید آن روز را روزه بگیرد، هر چند که غسل به جا نیاورده باشد و مجاز است که غسل را پس از طلوع فجر به جا آورد.

3- روزه دار در روز ماه رمضان می تواند دندان خود را جراحی کرده یا بکشد و آن را ضد عفونی کند یا در چشم یا گوش خود قطره بریزد و حتی در صورت حس کردن طعم آن قطره در حلق، باز روزه اش باطل نمی شود.

4- روزه دار برای خنک شدن و کاهش عطش می تواند روی خود آب بریزد یا در کنار خنک کننده ای مانند کولر بنشیند.

5- روزه دار می تواند برای آسان کردن تنفس و کاهش فشار و غیره آب را در دهانش مضمضه کند.

6- اگر دهان روزه دار خشک شد او می تواند لب هایش را با آب تر کند یا با آب مضمضه کند، اما اجازه غرغره کردن ندارد.

7- سنت است که روزه دار سحری را تا چند دقیقه پیش از طلوع سپیده دم به تأخیر بیندازد و پس از غروب خورشید در خوردن افطاری عجله و شتاب کند و با چند دانه رطب افطار کند و اگر رطبی نیافت با خرما و اگر خرما نبود با آب و اگر آب هم در دسترسش نبود و هیچ غذای حلالی را نیافت در قلبش نیت باز کردن روزه اش را بکند تا اینکه چیزی پیدا می کند.

8- سنت است که روزه دار بر عباداتش بیفزاید و از همه کارهایی که از آن نهی شده است دوری کند.

9- بر روزه دار واجب است که فرایض خود را تمام و کمال انجام دهد و از کارهای حرام دوری کند. نمازهای پنج گانه را در وقتش به جماعت بخواند و اگر نتوانست به جماعت بخواند از دورغ و غیبت و تقلب و معاملاتی که در آن ربا وجود دارد و از هر سخن و رفتار حرام بپرهیزد. پیامبر اسلام صلى الله علیه و سلم می فرماید: «هر کس سخن زشت و ناروا و عمل به آن را ترک نکند و همچنان بر جهل و نادانی خود پافشاری می ورزد خداوند نیازی ندارد که آب و غذای خود را ترک کند».

الله را قسم می دهیم به اسماء و صفات نیکویش! که ما را از ارتکاب به خطا و لغزش دور سازد و آگاهی و فقه در دین را نصیب ما گرداند و ما را از جمله روزه دارانی قرار دهد که از روی ایمان و طلب پاداش روزه گرفته اند و از ما این روزه ها را بپذیرد. گناهان ما را که از روی عمد یا آشکارا و پنهان انجام داده ایم بیامرزد که او قادر و توانا بر این کار و آمرزنده است.

سبحان ربک رب العزة عما یصفون و سلام علی المرسلین و الحمد لله رب العالمین.

باسپاس از سايت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

منبع: اصلاح آنلاین

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:, | 9:35 AM | نویسنده : بريالي محمدي

حوادث تاريخي در هفته سوم رمضان

Posted: 03 Aug 2012 07:30 PM PDT

در 17 رمضان 2هـ برابر با 13 مارچ 623م غزوه بدر میان مسلمین به قوماندانی رسول الله- صلى الله علیه وسلم- و مشرکین رخ داد و این اولین پیروزی حق بر علیه باطل بود که به غزوه فرقان معروف شد.
15رمضان
•    پیروزی دولت عثمانی بر روسیه:
در15 رمضان 1224 هـ برابر با 24 من اکتوبر 1809م: دولت عثمانی بر روسیه در جنگ “تاتاریج” پیروز شد. در این جنگ 10هزار سربازروسی کشته شدند.
•    تولد حسن بن علی بن أبی طالب:
در 15 رمضان 3هـ برابر با 1 مارچ 625م حسن بن علی بن أبی طالب تولد یافت.
•    ولايت محمد بن أبی بکر صدیق بر مصر:
در 15 رمضان سال 37هـ برابر با 23 فبروري 658م محمد بن أبی بکر والي مصر تعين شد.
•    وفات عبید الله بن عمر بن خطاب:
در 15 رمضان 37هـ برابر با 23 فبروري 658م عبیدالله بن عمر بن خطاب رضی الله عنه در گذشت.
•    عبور عبد الرحمن الداخل به اندلس:
در 15 رمضان 138هـ برابر با 20 فبروري 756 م عبد الرحمن الداخل معروف بـه (صقر قریش) از طریق دریا به اندلس رسید تا دولت قوی اسلامی را در اندلس تاسیس کند و این دولت از سلسله اموی بود.
•    تسلیم شدن قلعه صفد:
در 15 رمضان عام 584هـ برابر با 6 نومبر 1188م قلعه صفد تسلیم قوماندان مسلمان صلاح الدین ایوبی شد.
16رمضان
•    ولادت شیخ حسنین مخلوف:
در 16 رمضان 1307 هـ برابر با 6 می 1890م: عالم بزرگ حسنین محمود حسنین مخلوف- مفتی مصر متولد شد.
•    وفات مؤرخ مقریزی:
در شانزده رمضان سال 845هـ برابر با 27 جنوري 1442م، أحمد بن علی المقریزی مورخ مشهور رحلت نمود. او صاحب کتاب (المواعظ و الاعتبار فی ذکر الخطط والآثار) و کتابهای دیگر است.
17رمضان
•    غزوه بدر کبرى:
در 17 رمضان 2هـ برابر با 13 مارچ 623م غزوه بدر میان مسلمین به قوماندانی رسول الله- صلى الله علیه وسلم- و مشرکین رخ داد و این اولین پیروزی حق بر علیه باطل بود که به غزوه فرقان معروف شد.
•    وفات حضرت رقیه رضی الله عنها:
در 17 رمضان 2هـ برابر با 13 مارچ 623م حضرت رقیه دختر پیامیر صلى الله علیه وسلم وفات نمود.
•    شهادت حضرت علی بن أبی طالب رضى الله عنه:
در 17 رمضان 40هـ برابر با 24 جنوري 660م: حضرت علی بن أبی طالب رض چهارمین خلیفه راشد وفات نمود.
او زود مسلمان شد و در غزوات زیادی با رسول خدا شرکت نمود و با دختر پیامبر بنام حضرت فاطمه رضی الله عنها ازدواج نمود. او به شجاعت و فصاحت و بلاغت مشهور است و در حالی که 58 سال داشت بدست یکی از خوارج بنام عبدالرحمن بن ملجم حمیری به شهادت رسید.
•    پیروزی بر دولت بیزانس در جنگ عموري:
در 17 رمضان 223هـ برابر با 12اگست 838 م پیروزی مسلمانان بر دولت بیزانس در جنگ عموریه به رهبری خلیفه معتصم عباسی به تحقق پیوست. او به منظور نجات جان مسلمانانی که از آنجا از او کمک خواسته بودند نیروی بزرگی را برای جنګ با دولت بیزانس فرستاد.
•    وفات حضرت عائشه رضی الله عنها:
در شب سه شنبه 17 رمضان 85هـ برابر با 12جولاى 678م حضرت عائشة همسر رسول الله صلى الله علیه وسلم دار فانی را وداع گفت. او دختر أبوبکر صدیق رضی الله عنه بود که در بقیع دفن شد.
•    وفات حجاج بن یوسف ثقفی:
در 17 و گفته شده در 21 رمضان سال95هـ برابر با جون 714م حجاج بن یوسف ثقفی قبل از پایان مدت خلافت ولید بن عبدالملک در کمتر از یکسال وفات کرد. وفات او در عراق بود و 54 سال داشت.
•    برکناری بیبرس عن عرش مصر:
در17 رمضان سال 709هـ برابر با 17 فوریه 1310م، سلطان بیبرس از تخت مصر در حالی که از حکومت او یک و نيم سال می گذشت به زیر آمد.

18رمضان
•    وفات سیف الله “خالد بن الولید”:
در 18 رمضان 21هـ برابر با 20 من اگست 642م: شمشیر برهنه خدا “خالد بن ولید” صاحب تعداد زیادی از فتوحات و پیروزی ها بر علیه دو امپراتوری ایران و روم در گذشت، همه زندگی او در جهاد در راه خدا گذشت.
•    درگیریهای میان هندو ها ومسلمانان در شهر کلکته ى هند:
در 18 رمضان 1365 هـ برابر با 16 من اگست 1946م: درگیریهای میان هندو ها و مسلمانان در شهر کلکته ی هند شروع و دامنه آن به چند شهر کشیده شد. این درگیریها 3روز ادامه یافت و 7 هزار کشته داشت.
•    بیعت حسن بن علی به خلافت
در 18 رمضان 40هـ برابر با 24 جنوري 661 حسن بن علی رضی الله عنه بعد از وفات پدرش به خلافت رسید.
•    یوسف بن تاشفین باعث اتحاد مسلمانان در اندلس شد:
در 18 رمضان 484هـ برابر با1091م قوماندان یوسف بن تاشفین توانست که مسلمانان را در اندلس متحد کند و به تفرقه میان طوایف پایان دهد.
•    پایان دولت مرابطین مغرب
•    در 18 رمضان سال 539هـ، دولت مرابطین در مغرب عربی به پایان رسید و دولت موحدین تشکیل شد. هنگامی که درگیری میان (مرابطین) به رهبری تاشفین بن علی بن یوسف بن تاشفین و موحدین- به رهبری عبدالمؤمن بن علی- شدت یافت و درگیری و کشتار میان دو گروه رخ داد پس از آنکه از روی صخره پرت شد کشته شد، که موحدین سر او را از بدن جدا کرده و به مرکز موحدین در جایی بنام (تینمل) مرکز دعوة موحدین بردند. با این اتفاق حکومت مرابطین در مغرب به پایان رسید، هرچند که اعضای مرابطین پس از مرگ تاشفین با برادر او موسوم به اسحاق بیعت کردند اما اثری نداشت.

19رمضان
•    تأسیس پوهنتون الزیتونه:
در 19 رمضان 1375 هـ برابر با30 اپريل 1956م: حکومت تونس دستوری مبنی بر اختصاص پوهنتون زیتونیه مخصوص علم صادر کرد و 5 پوهنځى داشت.
•    وفات شیخ حسنین مخلوف:
در 19 رمضان 1410هـ برابر با 15 اپريل 1990م: عالم بزرگ حسنین محمد حسنین مخلوف، مفتی دیار مصر درگذشت.او یکی از چهره های فقه در جهان اسلام در قرن چهاردهم هجری به شمار می رود که به موضعگیرهای شجاعانه و اظهارات حق شهرت دارد.
•    جنگ دریایی میان عثمانی ها و پرتغالی ها:
در 19 رمضان 1121هـ برابر با 30 نوامبر 1806م جنگ دریایی میان اسکادران عرب عثمانی و ناوگان پرتغال ها رخ داد که نتیجه آن بازگشت ناوگان اعراب به راس الخیمه بود.

20رمضان
•    بنای مسجد قیروان:
در بیستم رمضان 51هـ برابر با 29 سپتمبر 671م مسجد قیروان بدست عقبه بن نافع رضی الله عنه بنا شد.
•    کوچ هزاران تن از قرطبه:
در 20 رمضان 202 هـ برابر با 30 مارچ 818م: پس از آن که قیام اندلسی های قرطبه بر ضد حکومت امیر حکم بن هشام شکست خورد و خانه های آنان ویران شد؛ هزاران تن از آنان که نزدیک به 15 هزار نفر بودند به مصر کوچ کردند.

21 رمضان
•    فتح مکه مکرمه:
در 21 رمضان 8 هـ برابر با 11 جنوري 630م فتح مکه مکرمه به اتمام رسید و این سال به سال فتح معروف شد.
این فتح (فتح الفتوح) هم نامیده شد زیرا پس از آن بود که مردم گروه گروه به دین خدا داخل شدند. در فتح مکه ابوسفیان هم مسلمان شد.
•    وفات حجاج بن یوسف ثقفی:
در 21 رمضان 95هـ برابر با 9 جون 714م: توفی حجاج بن یوسف ثقفی یکی از مردان دولت اموی درگذشت. او یکی از افراد مشهور تاریخ اسلامی است که به قدرت و خشونت در برخورد با مخالفين معروف است. در زمان حکومت او خدمات شایانی صورت گرفت که از جمله می توان برقراری امنیت و گسترش فتوحات اسلامی، ایجاد شهر واسط و نقطه گذاری قران مجید را نام برد.
•    ولایت سلطان أورخان اول:
در 21 رمضان 726هـ برابر با 21 اگست 1325م: سلطان أورخان اول بر سریر حکومت عثمانی تکیه زد. او دومین نفر در سلسله سلاطین محسوب می شود که موجب محکم شدن پایه های حکومت و وسعت مقام عثمانی گردید و فرقه مشهور انکشاری را بوجود آورد.
•    شروع حفاری در کانال سويس:
در 21 رمضان 1275 هـ برابر با 24 اپريل 1859م: عملیات حفاری در کانال سويس که دریای سفید و احمر را به هم وصل می کند اغاز شد. این کار بمدت 10 سال ادامه داشت و در آن 60 هزار کشاورز مصری شرکت داشتند. در 19 نوامبر 1869 افتتاح شد. طول ان 162و نیم کیلومتر است.
•    وفات دعوتگر بزرگ شیخ إبراهیم عزت:
در 21 رمضان 1403 هـ برابر با 2 جولاى 1983م: دعوتگر بزرگ شیخ إبراهیم عزت یکی از دعوتگران بزرگ مصر در ربع پایانی قرن بیستم؛ درگذشت.

منبع: اصلاح آنلاین

 

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:, | 9:8 AM | نویسنده : بريالي محمدي

آیا در روز رمضان استفاده از مسواک جائز است؟

Posted: 31 Jul 2012 08:26 PM PDT

سوال:
برادران گرامی السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
در حفظ و امان رب العزت جل جلاله باشید. آیا در ماه مبارک رمضان استعمال مسواک که در سایر اوقات سنت موکد بوده جائز است یا خیر؟
با احترام برادر شما عبدالله از کابل

جواب:
الحمدلله رب العالمین، والصلاة والسلام علی خیر خلقه محمد وعلی آله وصحبه اجمعین، وبعد:

قول صحیح آن است كه مسواك برای روزه دار و غیر روزه دار در تمام اوقات مستحب است و همین برای روزه دار، قبل از زوال و بعد از آن جایز است. به دلیل حدیث عامر بن ربیعه«رضی الله عنه» كه در سنن آمده است: رأیتُ رسولَ الله ما لا أُحْصِی یتسوَّكُ وهو صائم مسند احمد (3/445)، ابوداود (2364)، ترمذی (725)
«چندین بار كه نمی توانم آن ها را بشمارم مرتب می دیدم كه پیامبر صلى الله علیه و سلم در حال روزه مسواك می زد.»

در این جا این صحابی مشخص نكرده است كه آیا قبل از زوال ایشان را در حال مسواك دیده است یا بعد از آن، بلكه مطلقاً مسواك زدن ایشان را روایت كرده است. ولی به احتمال غالب ایشان را بعد از زوال دیده چون نماز ظهر و عصر بعد از زوال هستند، و از آن جا كه رسول الله صلى الله علیه و سلم مسواك را برای نماز تأكید كرده احتمال می رود كه برای نماز ظهر و عصر مسواك می زده است.

اما آنان كه مسواك را بعد از زوال مكروه دانسته اند از این حدیث استدلال كرده اند: إِذَا صُمْتُمْ فَاسْتَاكُوا أَوَّلَ النَّهَارِ وَلا تَسْتَاكُوا آخِرَهُ بیهقی در الكبری (8120، 8121)
هر وقت روزه گرفتید در ابتدای روز مسواك بزنید و در آخر آن مسواك نزنید.
حدیث مذكور ضعیف و غیر قابل استدلال می باشد. اینان همچنین از گفتار پیامبر صلى الله علیه و سلم استدلال می كنند كه فرموده است: “لَخُلُوفُ فَمِ الصَّائِمِ أَطْیبُ عِنْدَ اللهِ مِنْ رِیحِ الْمِسْكِ” (متفق علیه)، یعنى: “بوی دهان روزه دار نزد الله تعالی از بوی مشك خوشبوتر است.”

روش استدلال این ها بدین صورت است كه چون مسواك بوی دهان را تغییر می دهد، از زدن مسواك خود داری نمود. این توجیه نادرست است، زیرا مسواك بوی مخصوصی را كه در اثر روزه به وجود می آید از بین نمی برد، زیرا بوی دهان در اثر عدم رعایت بهداشت دهان و دندان نیست، بلكه نشأت گرفته ازمعده می باشد، و با خالی بودن معده از خوراك بد بویی از دهان خارج می شود و این بو از نظر مردم ناپسند است ولی از نظر خداوند بسیار دوست داشتنی و پسندیده است. پس مسواك بوی دهان روزه دار را از بین نمی برد بلكه صرفاً دندان ها را تمیز نموده و بد بویی دندانها را از بین می برد نه بویی را كه از معده بیرون می آید.

بنابراین صحیح این است كه مسواك زدن قبل از زوال و بعد از آن جایز است.
اما در مورد استفاده از کریم دندان همراه با برس دندان هنگام روزه، باز هم کدام مشکلی ندارد ولى نباید کریم دندان به حلقش فرو رود و گرنه روزه اش را باطل میكند، و پیامبر صلى الله علیه و سلم در حدیثى فرموده است كه “”بالغ فی الاستنشاق إلا أن تكون صائماً”، یعنى: “در استنشاق (فروبردن آب در بینى هنگام وضوء) زیاده روى كن مگر اینكه روزه دار باشى”، لذا از باب احتیاط بهتر است كه هنگام روزه از کریم دندان استفاده نكند.

وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اتباعه الی یوم الدین

منبع: اصلاح آنلاین

 

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:, | 9:9 AM | نویسنده : بريالي محمدي


5- استفاده از طلایی که آیات قرآن بر روی آن حک شده است:

گروهی از زنان طلاهایی می‌خرند که بعضی از آیات قرآن بر روی آنها حک شده است و برای خود و یا فرزندانشان از آن استفاده می‌کنند.

و در فتوای شیخ عبدالله بن حمید : آمده است که:

سوال: حکم نوشتن آیه الکرسی و کلمه الله و محمد ص بر روی طلایی که زنان و کودکان از آن استفاده می‌کنند، چیست؟ آیا بردن آن به داخل دستشویی جایز است؟

جواب: این کار اشتباه است، قرآن برای کارهای بیهوده‌ای مثل حک شدن بر روی طلا و ظرف و موارد دیگر نازل نشده است، بلکه خداوند قرآن را برای شفای بیماریهای معنوی و هدایت مردم و نصیحت مومنان نازل کرده‌اند. قرآن را برای نوشته شدن بر روی زیور آلات و لباسها نازل نشده است تا آن را به داخل دستشویی‌ها ببرند، در نتیجه این کار حرام است، و نباید صورت بگیرد. قرآن بسیار بزرگتر و منزه‌تر از آن است که برای این کارهای پست استفاده شود، بلکه خداوند قرآن را برای هدایت بشری، نازل نموده‌اند. خداوند تعالی می‌فرماید: ﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَاراً﴾. (الإسراء: 82).«و ما آیاتی از قرآن را فرو می‌فرستیم که مایه بهبودی [دلها از بیماریهای نادانی و گمراهی و پاکسازی درونها از کثافت هوس و آزمندی و تباهی] و رحمت مومنان به سبب در برداشتن ایمان و رهنمودهای پر خیر و برکت یزدان] است ولی بر ستمگران [کافر، به سبب ستیز نور حق و داشتن روح طغیان] جز زیان نمی‌افزاید». پس استفاده از قرآن به این شیوه حرام می‌باشد، و باید نوشته‌های قرآن را از روی طلا و چیزهای دیگر پاک کرد. زیرا باعث بی‌حرمتی به قرآن می‌شود، و وارد شدن با قرآن به داخل دستشویی و حمام، به هر شکلی حرام است. بلکه چنانکه علما گفته‌اند به خاطر احترام و تعظیم مقام قرآن باید از این کارها جلوگیری کرد، والله اعلم[59][59].

ولی اگر منظور زن از نوشتن قرآن جلوگیری از چشم زخم و حسد نسبت به خود و فرزندانش باشد ـ که در اکثر موارد این چنین است ـ دچار لغزش اعتقادی خطرناکی شده است. زیرا این کار حکم تعویذ نوشتن را پیدا می‌کند که پیامبر ص درباره آن فرموده‌اند: «من علَّق تمیمة فقد أشرک»[60][60].

«کسی که از تعویذ استفاده و آن را آویزان کند، شرک ورزیده است».

و در فتوای هیئت عالی افتاء چنین ذکر شده است: «استفاده از قرآن برای نوشتن تعویذ به گفته تمام علما حرام می‌باشد»[61][61].

بهترین راه برای محفوظ نگه داشتن کودکان از چشم زخم، گفتن تسبیحات روزانه و اوراد نقل شده [از پیامبر ص] و خواندن سوره‌های ناس و فلق است، که بر کودکان خوانده شود و این چیزی است که به اذن خداوند به کودکان نفع می‌رساند [نه استفاده از تعویذ].

6- کاشتن مو:

کاشتن مو برای زن حرام است، به دلیل حدیثی که از اسماء دختر ابوبکر م نقل شده است که گفته‌اند: «لعن رسول الله ص الواصلة والمستوصلة»[62][62]، «پیامبر ص زنی را که عمل مو کاشتن را انجام می‌دهد، و زنی را که این عمل بر روی او صورت می‌گیرد، لعنت کرده‌اند». در فتوای مفصل علامه شیخ محمد بن صالح بن عثیمین :: درباره مسائل متعددی که مربوط به کاشتن مو می‌شود، چنین ذکر شده است که: استفاده از کلاه گیس حرام است، و این کار زیر مجموعه مو کاشتن است. اگر چه مثل آن نیست ولی موی سر را برخلاف آنچه که هست نشان می‌دهد، به همین دلیل شبیه به مو کاشتن است. پیامبر ص زنی که عمل مو کاشتن را انجام می‌دهد، و زنی که این عمل بر روی او صورت می‌گیرد، لعنت کرده‌اند. ولی اگر سر زن اصلاً مو نداشته باشد و یا طاس باشد، برای پنهان کردن این عیب استفاده از کلاه گیس اشکالی ندارد. برای اینکه پنهان کردن نقص جایز است، و به این دلیل که «پیامبر ص به شخصی که در یکی از غزوات بینی‌اش قطع شده بود، اجازه دادند از بینی مصنوعی که از جنس طلا بود استفاده کند». پس این مسأله وجه گسترده‌تری پیدا می‌کند، و شامل مسائل خودآرایی و جراحی بینی و غیره می‌شود، پس کارهایی که برای پنهان کردن یک عیب انجام می‌شود، اشکالی ندارد مانند: انجام جراحی بینی برای کسی که انحراف بینی دارد، و از بین بردن خال سیاه. ولی کارهای غیر ضروری مانند: خالکوبی و ابرو برداشتن، حرام است. استفاده بدون دلیل شرعی از کلاه گیس، حتی اگر با اجازه و رضایت همسر باشد، حرام است، به این دلیل که در اموری که خداوند حرام کرده‌اند، هیچ رخصت و اجازه‌ای وجود ندارد[63][63].

فرق باز کردن مو از بغل:

یکی از بخشهای مهمی که به خودآرایی زن مربوط می‌شود، دانستن حکم فرق باز کردن مو از بغل که بعضی از زنها این کار را انجام می‌دهند می‌باشد.

از شیخ محمد به صالح بن عثیمین ::

درباره حکم فرق باز کردن موی سر برای زنان پرسیده شد؟

در جواب ایشان گفتند: در فرق باز کردن موی سر، مرسوم باز کردن فرق مو از وسط می‌باشد. موی سر در جهتهای مختلف جلو و عقب و چپ راست رشد دارد. فرق باز کردن از وسط نوع مشروع این عمل می‌باشد، ولی فرق باز کردن مو از بغل مشروعیت ندارد، و شاید نوعی تقلید از غیر مسلمانان باشد، و این عمل ممکن است شامل حکم حدیث پیامبر ص شود که فرموده‌اند: «صنفان من أهل النار لم أرهما بعد، قوم معهم سیاط کأذناب البقر یضربون بها الناس، ونساء کاسیات عاریات مائلات ممیلات رؤوسهن کاسنمة البخت المائلة لا یدخلن الجنة ولا یجدن ریحها»، «دو گروه از اهل جهنم هستند که هنوز آنها را ندیده‌ام، گروهی که شلاقهایی مانند دم گاو به همراه دارند و با آنها مردم را می‌زنند، و زنانی که پوشیده‌اند و [در عین حال] برهنه‌اند، و زنانی که به طرف مردها تمایل پیدا می‌کنند و مردها را به طرف خود جذب می‌کنند [موی] سر آنها مانند کوهان شتر، خمیده است، [این دو گروه] هرگز وارد بهشت نمی‌شوند، و بوی آنرا هرگز احساس نمی‌کنند»، پس برخی از علما در توضیح «المائلات الممیلات» گفته‌اند: آنها زنانی هستند که موهای خود را به بغل شانه می‌کنند، و موهای دیگران را نیز این چنین شانه می‌کنند. ولی نظر درست این است که منظور از «المائلات» زنانی هستند که از وظایف دینی که بر آنها واجب است و همچنین از حیا داشتن، منحرف شده‌اند و دیگران را نیز منحرف می‌کنند، و الله أعلم[64][64].

7- جمع کردن مو بر بالا سر (شینیون):

تعدادی از زنان تمام موی سر را بالای سرشان جمع می‌کنند، یا آن را تاب می‌دهند و پشت سرشان جمع می‌کنند.

در فتوای علامه شیخ محمد به صالح بن عثیمین برای:

سوال: جمع کردن مو بر بالای سر که «شینیون» نامیده می‌شود چه حکمی دارد؟

چنین آمده است:

ایشان: گفته‌اند: علماء این نظر را دارند که جمع کردن مو در پشت سر شامل حکم نهی و تعذیری می‌شود که در گفته پیامبر ص آمده است: «صنفان من أهل النار لم أرهما بعد»، «دو گروه از اهل جهنم هستند که هنوز آنها را ندیده‌ام»، و در این حدیث آمده است: «ونساء کاسیات عاریات مائلات ممیلات رؤوسهن کأسنمة البخت المائلة»، «و زنانی که پوشیده‌اند و [در عین حال] برهنه‌اند و زنانی که به طرف مردها تمایل پیدا می‌کنند و مردها را به طرف خود جذب می‌کنند [موی] سر آنها مانند کوهان شتر، خمیده است». بنابراین از جمع کردن مو بر روی سر نهی شده است، ولی ریختن موها بر روی گردن اشکالی ندارد، مگر زمانی که زن می‌خواهد به بازار برود که این حالت نوعی نشان دادن زیبایی می‌باشد، زیرا که موها مشخص می‌شود و باعث بروز فتنه می‌گردد، که این کار جایز نمی‌باشد[65][65].

8- سنجاق موهای تصویردار:

از جمله مواردی که برخی از زنان درباره آن سهل انگاری می‌کنند، خریدن سنجاق موهایی است که دارای تصاویر حیوانات می‌باشد، و این کار مخالفت با نصوص قطعی دینی است که نگهداری تصویر را حرام دانسته‌اند.

دکتر شیخ صالح فوزان ـ حفظه الله ـ گفته‌اند: «... استفاده از نوار و سنجاق مو و آلات موسیقی جایز نیست، به این دلیل که استفاده از تصویر در لباس و غیره حرام است مگر تصاویر قالی و فرش که به علت لگدمال شدن و فرسوده شدن، اشکالی ندارند، و وسایل بی بند و باری باید نابود شوند و نوار و سنجاق موی تصویردار نیز که تصاویر غیر اخلاقی بر روی آنها است، به این دلیل که ترویج بی‌بند و باری و تشویق به آن می‌باشد، باید نابود شوند»[66][66].

9- لنزهای رنگی:

برخی از زنان و دختران برای زیبایی از لنزهای رنگی استفاده می‌کنند، و بعضی از آنها رنگ لنزها را مطابق با رنگ لباسشان تغییر می‌دهند.

از دکتر شیخ صالح فوزان پرسیده شد که:

حکم استفاده از لنزهای رنگی با توجه به این که قیمت بسیار بالایی نیز دارند، به عنوان وسیله خودآرایی و پیروی از مد چیست؟

ایشان ـ حفظه الله ـ در جواب گفته‌اند: استفاده از لنز زمانی که به آن نیاز هست، مشکلی ندارد، ولی هنگامی که به آن نیازی نیست، استفاده نکردن از آن بهتر است. به ویژه زمانی که قیمت آن گران باشد که این کار اسراف و حرام می‌باشد. و از آنجا که رنگ چشم را بدون دلیل غیر واقعی نشان می‌دهد، نوعی فریبکاری می‌باشد[67][67].
10- خلخال:

بی‌تردید استفاده از خلخال برای زنها در هنگام خروج از خانه و در حضور نامحرمان، حرام است. خداوند تعالی می‌فرماید«و آنها هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانيشان دانسته شود، و صداى خلخال كه برپا دارند بگوش رسد».

ولی استفاده کردن آن نزد همسر جایز است، چنانکه در فتوای شیخ عبدالعزیز بن باز :: آمده است که

استفاده زن از خلخال نزد همسر و محارمش اشکالی ندارد. زیرا یکی از انواع زیور آلاتی است که زنان استفاده می‌کنند[68][68].

11- کفشهای پاشنه بلند:

بسیاری از زنان و دختران کفشهای پاشنه بلند می‌پوشند که قد آنها را بلندتر نشان می‌دهد. در فتوای هیئت عالی افتا آمده است:

پوشیدن کفش پاشنه بلند جایز نیست، برای اینکه زن با پوشیدن آنها ممکن است زمین بخورد و انسان از نظر دینی مامور است که از خطرات فاصله بگیرد و خداوند می‌فرمایند﴿وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ﴾. (البقره: 195).

«خود را با دست خویش به هلاکت نیفکنید» و می‌فرمایند: ﴿وَلاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ﴾. (النساء: 29).

«خودکشی مکنید» و همچنین این کفشها قد و قامت زن را بلندتر از حد واقعی خود نشان می‌دهد، و باعث نوعی فریبکاری و نمایان شدن زیبایی‌هایی که از ظاهر شدن آنها برای زن مومن نهی شده است، می‌گردد. خداوند می‌فرمایند﴿وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُوْلِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلاَ يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾. (النور: 31).

«و آنها نبايد زينت خود را آشكار سازند مگر در (12) مورد: براي شوهرانشان، يا پدرانشان، يا پدر شوهرانشان، يا پسرانشان، يا پسران همسرانشان، يا برادرانشان، يا پسران برادرانشان، يا پسران خواهرانشان، يا زنان هم‌كيششان، يا بردگانشان (كنيزانشان)، يا مردان سفيهي كه تمايلي به زن ندارند، يا كودكاني كه از امور جنسي مربوط به زنان آگاه نيستند، آنها به هنگام راه رفتن پاهاي خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود (و صداى خلخال كه برپا دارند بگوش رسد)، و همگي به سوي خدا بازگرددي اى مؤمنا! تا رستگار شويد»[69][69].



12- عطر زدن:

بعضی از زنها و دختران قبل از خروج از منزل اقدام به استعمال عطر می‌‌کنند که باعث می‌شود توجه مردانی را که در مسیر آنها هستند به خود جلب کنند.

از شیخ عبدالعزیز بن باز :: پرسیده شد: آیا زن هنگامی که قصد رفتن به مدرسه یا بیمارستان و یا دیدن اقوام و همسایگان را دارد، جایز است که عطر بزند و از منزل خارج شود؟

ایشان در جواب گفته‌اند: زن هنگامی که می‌خواهد به مجالس زنانه برود و در مسیر خود با مردها روبرو نمی‌شود عطر زدن برای او جایز است. ولی جایز نیست که عطر بزند و به بازار، که مردها در آنجا هستند برود. پیامبر ص فرموده‌اند: «أیما امرأة أصابت بخوراً فلا تشهد معنا العشاء»، «هر زنی که عطر زده است پس با ما در نماز عشاء شرکت نکند» و احادیث دیگری در این باره نقل شده است، برای اینکه اگر زن از عطر استفاده کند و در مسیر مردها و مجالس مردانه مانند مسجد باشد توجه آنها را به خود جلب می‌کند، در حالی که زن باید خود را مستور نگه دارد و از خود نمایی پرهیز کند، خداوند می‌فرمایند: ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى﴾. (الأحزاب: 33). «و شما در خانه‌های خود بمانید و همچون جاهليّت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نوشيد، اندام و وسائل زينت خود را در معرض تماشاي ديگران قرار ندهيد».

از مظاهر خودنمایی نشان دادن زیبایی‌هایی مانند صورت و سر و غیره می‌باشد[70][70].

و برای خودداری از این عمل حدیث پیامبر ص کافی است که می‌فرمایند: «أیما امرأة استعطرت ثم خرجت فمرت علی قوم لیجدوا ریحها فهي زانیة وکل عین زانیة»[71][71]، «هر زنی که عطر بزند، سپس [از خانه] خارج شود و از [کنار] گروهی رد شود تا بوی عطر او را احساس کنند، پس او زنا کار است و هر چشمی که او را می‌بیند، زناکار است».


در پايان:
خواهر عزیزم ..... امیدوارم با ذکر اشتباهات شرعی که بسیاری از زنان در این دوره دچار آن می‌شوند، شما را ناراحت نکرده باشم، و این اندرزهای صادقانه را فقط جهت یادآوری آنها برای خواهران مسلمان بیان کرده‌ام. پس خواهرم تلاش کن تا هر امر مخالف شرعی را که در لباس و آرایش دچار آن شده‌ای، ترک کنی و این مطلب را مد نظر قرار دهی که اگر شخصی کاری را به خاطر خداوند ترک کند خداوند جای گزین بهتری به او می‌دهد.

زیبایی حقیقی زن عبارت است از ایمان، پایبندی او به دین پروردگار و شرم از اینکه خداوند ـ عزوجل ـ او را در حالت معصیت در هر زمان و مكان ببیند.

وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین

وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالمین

منبع: وا اسلاما

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:, | 8:58 AM | نویسنده : بريالي محمدي

 

بنظر شما آيا اصل بر اين است که زنان بايد در همه عرصه هاي اجتماعي و بخصوص در ميادين اشتغال, دوشادوش مردان حضور فعال داشته باشند؟ يا اصل بر اين است که زنان در خانه بنشينند و نقش مادري و همسري را ايفاء کنند؟از ديدگاه شما کداميک اصل است و کداميک فرع؟ شما هم حتما در اين باره نظري داريد و نظرتان هم محترم است,ولي اگر دانستن اين امر برايتان حائز اهميت است, لطفا اين نظر را هم مطالعه کنيد.

شايد کمتر اتفاق بيفتد دو نفر مبتلا به سرما خوردگي به نزد پزشک حاذقي بروند و داروهاي يکساني را براي آنها تجويز کند, چرا که طبيعت افراد و نوع سرماخوردگي هر شخص با ديگري متفاوت است. حال چه برسد به اينکه بيماري متفاوت داشته باشند که در اين صورت بعيد است, پزشک حاذق داروهاي يکساني را براي آنان تجويز کند, مگر اينکه قلابي باشد که آن مقوله ي ديگري است.

اين مسئله در جوامع انساني هم صدق مي کند, يعني جوامع انساني هم به تبع آداب ورسوم, سنتها, دين, مذهب, قوانين حاکم بر جامعه و.... نيازهاي گوناگوني دارند که شايد با نيازهاي جوامع ديگر کلاً يا جزءاً متفاوت باشند, بنابر اين آنچه مثلاً در يک جامعه,ضرورت به حساب مي آيد, شايد در جامعه ي ديگر نه تنها ضرورت نباشد, بلکه سبب بروز مشکلاتي ناخواسته در آن جامعه گردد.

بحث بر سر حقوق و آزادي زنان و بويژه مسئله اشتغال زنان در عصر مدرن مي باشد,که سازمانها و جنبشهاي متعددي در سراسر جهان مدافع آن بوده و جنبش فيمينيسم در رأس اين جنبشها قرار دارد.

فيمينيستها معتقدند بايد بين جنس (sex) و جنسيت (gender) تمايز قائل ‌شد، آنها مي گويند جنس منشأ زيست‌شناختي دارد، امّا رفتار جنسيتي, ساخته‌ي جامعه است. تفاوت جنسيتي، يك نظام وتفسير مردانه است. مثلاً كار بيرون از منزل كه ويژه‌ي مردان, و بارداري و توليد مثل و مراقبت از كودكان را كه ويژه‌ي زنان است يك نظام جنسيتي مي‌دانند, كه مردها آن‌را ساخته‌اند و بايد اين بينش و نظام از بين برود، لذا آنان خواستار مساوات مطلق و بدون قيد وشرط بين زن و مرد در تمام زمينه ها - حتي در بارداري- هستند (اين خانمها گويا به آفرينش خدا هم اعتراض دارند!وگرنه تفاوت فيزيولوژيکي زن و مرد اگر دليل بر تفاوت وظايف نباشد چه تفسير ديگري مي تواند داشته باشد؟),به عقيده آنان خانواده، يكي از مكان‌‌هاي عمده‌ي سركوب زنان است،و چتري است که در زير آن مرد بر زن اعمال سلطه مي کند , تنها کسي ‌كه از خانواده نفع اصلي مي‌برد، مرد است؛ زيرا خانواده منشأ اصلي هويت زنان، يعني هويت مادري زنان است كه حقارت و زير دستي را براي آن‌ها به دنبال دارد, پس مفهوم خانواده و مادربودن بايد مجددا تعريف شود.

از آنجا که خداوند عالم, زن و مرد را براي وظايف ويژه اي آفريده است , لذا هم از لحاظ فيزيولوژيکي و هم از لحاظ رواني و عاطفي و هوشي آنان را متفاوت خلق نموده است, البته تفاوت‌هاي بين زن و مرد به معني برتري ذاتي يكي بر ديگري نيست و هيچگاه نمي‌توان از تفاوت‌هاي فيزيولوژيكي، رواني و ذهني آن دو، حقارت و برتري يكي از ديگري را استنباط نمود, و دقيقاً يكي از اشتباهات فاحش فمينيست‌‌ها همين نكته است كه مي‌خواهند با نفي تفاوت‌هاي طبيعي و زيست شناختي ميان زن و مرد، تساوي و حتي تشابه وظايف و حقوق را اثبات كنند در حالي كه منطقاً، چنين چيزي هيچ‌گاه ممكن نيست.

متأسفانه تعامل غرب با جنس زن در طول تاريخ يا تفريط گرايانه بوده بطوري که در يونان باستان كه تمدن آن هنوز زبانزد است و مبناي تمدن كنوني مغرب زمين دانسته مي‌شود، «شهروندي» و مزاياي آن شامل «رعايا» و «زنان» نمي‌شد. افلاطون، فيلسوف نامدار يونان با آنكه از برابري مردان و زنان حمايت مي‌كرد, امّا خداوند را بسيار سپاس مي‌گفت كه او را مرد آفريده است و نه زن!!( ويل دورانت- تاريخ تمدن) درانگلستان تا اوايل قرن نوزدهم يعني تا سال 1805م شوهر قانوناً حق داشت همسر خود را بفروشد وقانون تنها در نرخ گذاري زن دخالت مي کرد, اروپاي ليبرال، تا 1859، مالكيت زن را مطلقاً، حتي بر اموال خويش نمي‌پذيرفت. زن پس از ازدواج مجبور بود كه دارايي خود را به شوهرش منتقل كند.( ويل دورانت- تاريخ تمدن)و يا هم افراط گرايانه بوده؛ که جنبش فيمينيسم در عصر حاضر بهترين مصداق اين افراط گري است, و متآسفانه در اين گير و دار تنها وتنها زن بوده که قرباني شده است.

اکنون غرب در حالي براي حقوق و آزادي زنان ما اشک تمساح مي ريزد که خودش همه ي کشورهاي اسلامي را به زندان بزرگي از مردان و زنان مسلمان تبديل کرده است.

در اسلام به هيچ وجه جنسيت دراحقاق حقوق يا انجام تکاليف دخالتي ندارد,و تفاوتهايي که بين زن و مرد در برخي حقوق و وظايف در اسلام مشاهده مي شود بخاطر جنسيت آنان نيست, بلکه بخاطر اعتبارات ديگريست.

يکي از شعارهايي که امروزه بطور گسترده اي توسط طرفداران حقوق زن تبليغ مي شود, و بعضي زنان ما هم طوطي وار آنرا تقليد مي کنند حق زنان در کار کردن بيرون از منزل است,به عقيده اينان يکي از معيارهاي سنجش سطح آزادي زنان در جوامع مختلف, درصد زنان شاغل آن جامعه است, هر چه اين درصد بالاتر باشد, حقوق زنان آن جامعه بيشتر رعايت شده است. حال بياييد اين قضيه را از جوانب مختلف مورد بررسي قرار دهيم.

قبل از پرداختن به اين موضوع يادآوري يک نکته لازم ايت که هدف از نگارش اين مقاله صدور حکم تحريم يا بطلان براي اشتغال زنان نيست, بهر حال زن هم بنابه شرايط خاص اجتماعي و اقتصادي , گاهي مجبور به کار کردن است, و گاهي هم جامعه به تخصص وي نياز دارد, که در هر دو صورت(به اعتقاد نگارنده) اسلام از او سلب اختيار نمي کند, بحث بر سر اين است که اشتغال زن به صورت يک اصل و قاعده ي کلي در آيد, و عدم اشتغال زنان مساوي با نقض حقوق زن, و خانه داري و همسر داري نه فقط به عنوان فرع , بلکه به عنوان مانع و مزاحم در اين مسير تلقي گردد.

گفتيم هر جامعه اي شرايط خاص خود را دارد, و اگر راه حلي در فلان جامعه دم مسيحايي براي مردم آن جامعه بوده, دليل نمي شود که در همه ي جوامع همين خاصيت را داشته باشد, حال چه رسد به اينکه آن راه حل براي خود آن جامعه هم کارساز نبوده, ومشکل ساز شده است.ما مدعي نيستيم که زنان در جوامع اسلامي وضعيت ايده آلي دارند, چرا که مدت مديدي است كه جهان اسلام، دچار انحطاط فرهنگي و تمدني گشته، به همين دليل، جهل به تعاليم اسلام، نابساماني اقتصادي، استبداد سياسي و در يك كلام توسعه نيافتگي، از سَر و روي جوامع اسلامي (البته با درجات متفاوت) مي‌بارد و بسيار طبيعي است وقتي كه حقوق کل انسانها پايمال مي‌گردد، هر دو جنس زن و مرد مورد ظلم و خشونت قرار ‌گيرند. اگر زنان در «خانه» تحقير مي‌شوند، مردان نيز در «كارخانه‌»ها و ادارات و نهادهاي دولتي مورد تحقير و استثمار قرار مي‌گيرند و البته بايد اذعان نمود كه ظلم و تحقيري كه در حق زنان روا داشته مي‌شود، به مراتب بيشتر از مردان است, ولي راه حل اصلاح اين وضع هم اين نيست که ما از نسخه اي که غربيان براي زنانشان پيچيده اند, استفاده کنيم, چون اولاً: ما شرايط و مشکلات خاص خود راداريم و ثانياً:به اعتراف بسياري از زنان غربي, اين نسخه براي آنان سعادت به همراه نياورده است, ومثلاً اخيراً در غرب بسياري از زنان خواستار اين هستند تا با خانه بازگردند. (نگاه کنيد: http://www.mochamoms.org)

اشتغال زنان در جامعه ما به ظاهر مشکل ساز نيست, ولي اگر به عمق قضيه نگاه کنيم در مي‌يابيم که:

اولاً: شرايط زنان در جامعه ما با شرايط زنان در غرب يکسان نيست, لذا اشتغال براي آنها شايد يک ضرورت باشد, اما براي اغلب زنان ما چنين نيست, بگذاريد مقايسه اي کنيم بين شرايط زنان در غرب و جوامع ما:

شرايط زنان در غرب


شرايط زنان درجوامع اسلامي

غرب
1- درغرب شوهر قانونا موظف به دادن نفقه(خرجي) به همسرش نيست, و زوجها غالبا مخارج زندگي را با هم شريک مي شوند

اسلام
1-در جوامع اسلامي به حکم اسلام مرد موظف به دادن خرجي به همسرش ميباشد, ولو اينکه مرد فقير و زن پولدار باشد.
غرب
2- در غرب بنياد خانواده به مفهوم ما, يا وجود ندارد ويا بسيار سست است, و بيشتر زوجها به صورت شريک جنسي يا(sexual partner)با هم زندگي مي کنند.

اسلام
2- در جوامع اسلامي خانواده هنوز انسجام و همبستگي خود را حفظ نموده, و همچنان بر اساس محکمي استوار است.

غرب
3- در غرب دختر و پسر وقتي به سن قانوني(18-19 سالگي) رسيدند,قانوناً از قلمرو خانواده آزادند و فرزند دولت محسوب مي شوند,وبايد به فکر آينده خود باشند.

اسلام
3- در جوامع اسلامي چتر پدر و مادر بر سر فرزندان بويژه دختران حتي بعد از ازدواج هم گسترده است, و طرفين نسبت به همديگر احساس تعلق مادي و معنوي مي کنند.

با توجه به مقايسه بالا, در جوامع غربي کار نکردن زن و ماندن او در خانه نه تنها غير منطقي و بيهوده است, بلکه زن بحکم ضرورت (و نه احقاق يک حق) مجبور است براي گردش زندگي روزمره اش کار کند و گرنه حتي شوهرش هم به او رحم نخواهد کرد , در حالي که از ديگاه اسلام, ماندن زن در خانه و پرداختن به خانه داري و همسر داري و بچه داري, نه تنها يک کار بيهوده نيست, بلکه پيامبر اکرم صلي الله عليه وسلم از نيک شوهرداري به عنوان جهاد زن ياد فرموده است: (جهاد المرأة حسن التَبَعُّلِ لزوجها) زيرا زن با نيک شوهرداري کردن و نيک مادري کردن خدمتي به جامعه مي کند که هيچکس قادر نيست جايگزيني براي آن پيدا کند.

ثانيا:اشتغال زنان چه در جوامع غربي و چه در جوامع اسلامي, غالبا به قيمت کمرنگ شدن مادر بودن و همسر بودن آنها تمام شده و ايندو اصل را تحت الشعاع قرار داده است, و همين مسئله زيانهاي جبران ناپذيري را به جوامع بشري وارد نموده است, توضيحاً عرض کنم که:

وظيفه اصلي زن در اسلام به حکم ويژگيهاي جسماني, رواني و عاطفي اش, شوهرداري و خانه داري و در يک کلام انسان سازي است, به عبارت ساده تر وظيفه زن پرورش نسل است, وجايگاه اصلي اداي اين رسالت حياتي در کانون گرم خانواده است، به همين خاطرعجيب نيست که خداون متعال خطاب به زنان پيامبر مي فرمايد:) وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً [الأحزاب : 33] (يعني: و در خانه‌هايتان‌ بمانيد و مانند زمان‌ جاهليّت‌ گذشته‌ خودنمائي‌ نكنيد و نماز را بر پاي‌ داريد و زكات‌ بدهيد و خدا و پيغمبرش‌ را اطاعت‌ كنيد ‌ جز اين‌ نيست‌ كه‌ خدا خواسته‌ از شما اهل‌ بيت‌ (پيغمبر) پليدي‌ را رفع‌ و دفع‌ كند و شما را كاملاً پاك‌ نمايد. امام ابن کثير در تفسير اين آيه مي فرمايد: (هذه آداب أمر الله تعالى بها نساء النبي صلى الله عليه وسلم ونساء الأمة تبع لهن في ذلك) يعني:اين برخي آداب است که خداوند متعال به زنان پيامبر صلى الله عليه وسلم دستور داده و بقيه ي زنان امت در اين مسئله تابع آنها هستند.

البته اين بدان معنا نيست که دراسلام زن حق خروج از منزل را ندارد،شهيد سيد قطب در تفسير في ظلال القرآن مي فرمايد:)وليس معنى هذا الأمر ملازمة البيوت فلا يبرحنها إطلاقاً، إنما هي إيماءة لطيفة إلى أن يكون البيت هو الأصل في حياتهن وهو المقر، وما عداه استثناء طارئاً، لا يثقلن فيه ولا يستقررن، إنما هي الحاجة تقضى وبقدرها، والبيت هو مثابة المرأة التي تجد فيها نفسها على حقيقتها كما أرادها الله تعالى( يعني:(معني اين دستور اين نيست که آنان هميشه در خانه بمانند و هرگز بيرون نروند، بلکه آيه اشاره لطيفي دارد به اينکه خانه در زندگي آنها اصل است, و مقر و پايگاه آنان محسوب مي شود، و بيرون رفتن از خانه ، استثناء اضطراري است، که در آنجا نمي مانند،و تنها به اندازه نياز، حاجت خود را در آنجا برآورده مي کنند، خانه پناهگاهي است که زن حقيقت خود را، آنطور که خداوند خواسته است، در آنجا مي يابد.) و بخاطر همين مهم, اسلام مرد را موظف به دادن خرجي به زن کرده است, تا زن با خيالي آسوده و بدون دغدغه مادي هر چه بهتربتواند نقش خود را ايفا کند.

شايد کسي بگويد:اين مشکل اکنون با تأسيس شيرخوارگاها و مهد کودکها حل شده و نيازي نيست مادر وقت خود را پاي تر و خشک کردن بچه تلف کند!!کارهايي واجب تر از اين است !!

متأسفانه مشکل از همين جا آب مي خورد, در جامعه ما بسياري از خانمها تحت تأثير افکار بيگانه, فقط نيمه ي خالي ليوان را ميبينند, ومادر بودن را معادل کهنه شويي,ظرف شويي, آشپزي, جاروکشي و بچه داري قلمداد مي کنند, در حال که اگر نيک بنگريم درخواهيم يافت که نه تنها خانه داري تلف کردن وقت نيست بلکه هيچ کاري مهمتر از اين کار نيست,زيرا نقشي را که يک مادر در خانه ايفا مي کند, هيچکس جز خود آن مادر قادر به ايفاي آن نيست,نه مادر بزرگ نه معلم نه دايه نه زن بابا و نه هيچکس ديگري, اگر خلأ فقدان يک خانم کارمند در يک اداره يا مؤسسه, با هزاران مرد و زن پر ميشود, خلأ فقدان همان خانم بعنوان مادر تنها بوسيله ي خود او پر ميشود و بس.خلأ وجود مادر را نمي توان با دايه يا ماما يا هر کس ديکري پر کرد چون مادر را جايگزيني نيست.

البته شايد زناني هم باشند که ميتوانند ويا توانسته اند با برنامه ريزي و تدبير, بين ايندو توازن برقرار کنند, ولي اولاً اينکار چيزي شبيه دو هندوانه با يک دست گرفتن است و ثانياً همه قادر به اين کار نيستند.

اثرات منفي شيوع اين پديده سه قشر را تحت الشعاع قرار مي دهد:

1-کودکان: نياز کودک به مادر تنها منحصر به نيازهاي مادي نيست که بتوان با شير خشک و دايه و ماما آنرا جايگزين نمود, بلکه بسيار فراتر از نياز مادي است, کودک به تمام وجود مادي و معنوي و عاطفي مادر نياز دارد, کودک حتي به نفس کشيدن مادر حساس است, محروم نمودن کودک از هر کدام از اين نيازها در دراز مدت اثرات منفي جبران ناپذيري را بر روحيه ي او بجا خواهد گذاشت.

2-شوهران:يکي از اهداف مرد براي ازدواج وتشکيل خانواده, آرامش روحي و جسمي است, که اين آرامش غالبا در سايه وجود زن در خانه تأمين مي شود, وقتي مرد در خانه بقول معروف آبش سرد و نانش گرم و جايش نرم باشد, نيازهاي روحي و جسمي زوجين تأمين مي شود, و خانواده استقرار و استحکام پيدا مي کند, ولي تصور بفرماييد که مرد و زن هر دو خسته از سر کار به خانه آمده اند,هردو خسته و نيازمند کسي که با لبخندي محبت آميز به آنها خوشامد بگويد و خستگي کار را از وجودشان بزدايد, شام و نهار حاضر نيست, اعصاب خرديهاي سر کار هم جاي خود را دارد, آيا چنين زن و شوهري خواهند توانست پاسخگوي نيازهاي جسمي و روحي همديگر باشند؟نياز فرزندان چطور؟ مرد وقتي نيازش در کانون خانواده اشباع نشود, چشمش به بيرون از خانواده معطوف خواهد شد(بويژه اگر پشتوانه ايماني اش ضعيف باشد), و آنوقت است که سروکله ي خيانتهاي زناشويي پيدا مي شود, و بنيان خانواده را سست و سست تر مي کند.

3- جامعه:وقتي ماشيني درست کار نمي کند, حتما بخشي از ماشين از کار افتاده و يا درست کار خود را انجام نمي دهد, جامعه هم همچون ماشين است,که وقتي بخشي از آن رسالت خود را درست انجام ندهد , کل جامعه دچار اختلال خواهد شد. وقتي مادري کار بيرون از منزل را بر مادر بودن و تربيت فرزندان ترجيح مي دهد, و مادر بودن را اولويت دوم يا سوم خود قرار مي دهد, مسلماً کودکي که در چنين شرايطي بزرگ مي شود, و از مهر و محبت مادري و تربيت صحيح او محروم مي ماند, نهايتا به شکل بچه هاي خياباني ودختران فراري, ويا از باندهاي قاچاق انسان و مواد مخدر و اعمال خلاف سر در مي آورد.(چندي پيش به فيلمي را در باره ي دختران فراري نگاه مي کردم, غالب آنها علت فرار خود را بي مهري و بي اعتنايي پدر و مادر به خاطر مشغوليت عنوان مي کردند, لذا فرارکرده بودند تا دست محبت آميزي را بر سر خود احساس کنند که سر از ناکجا آباد درآورده بودند.)

البته شايد کسي بگويد اين مشکلات و پي آمدها، خاص زنان شاغل نيست, زناني هم هستند که سال دوازده ماه در خانه اند ولي فرزندان نابابي را به جامعه تحويل داده اند؟!

البته اين سخن کاملا درست است؛ گرچه حضور فيزيکي زن درخانه براي فرزندان لازم است اما کافي نيست, مادر علاوه برحضور فيزيکي بايد حضور عاطفي و احساسي هم داشته باشد, تا بتواند با ايجاد ارتباط عاطفي با فرزندان در حسن تربيت آنها نقش داشته باشد.

فاکتور ديگري که در اين ميان براي مادر لازم است, آشنايي با فن تربيت است, اگر کسي بخواهد وارد عالم آشپزي شود مجبور است دوره ي آشپزي را بگذراند, تا صلاحيت ورود به آن مجال را پيدا کند, ولي متأسفانه در کشور ما و بسيار ي جوامع اسلامي چه بسا دختران و پسراني زندگي مشترک را آغاز مي کنند بدون اينکه کمترين آشنايي با فن زندگي زناشويي و شيوه تربيت فرزندان داشته باشند, در حالي که آشنايي با فوت وفن زناشويي و تربيت فرزندان به مراتب از فوت وفن آشپزي مهمتر است چون يک آشپز اگر به آشپزي وارد نباشد تنها غذا را خراب مي کند اما والدين و بويژه مادر اگر به فن تربيت آشنا نباشند, يک خانواده و در نهايت يک نسل را به تباهي خواهند کشيد.

يکي از پي آمدهاي اين وضع نابسامان درصد بالاي آمار طلاق، بالا رفتن سن ازدواج، رويگرداني از ازدواج، و سست شدن بنيان خانواده هاست.

شايد کسي بگويد: زني ساليان سال درس مي خواند تا به مدارج بالاي علمي ميرسد، حال پس از اين همه تلاش و زحمت در خانه بنشيند و خانه داري کند؟ پس اين همه زحمت را براي چه متحمل شده است؟

برا ي اين سؤال چند جواب عرض مي کنم:

اولاً: همانطور که قبلاً هم عرض کردم منظور اين نيست که هر زني بايد خانه داري کند، و بچه تربيت نمايد، زناني هم هستند که مي توانند بين ايندو را جمع کنند. جان کلام اين است که بدلايلي که قبلا عرض کردم، خانه داري و فرزند داري براي زن اولويت نخست دارد،و ما نبايد ترتيب اولويتها را بهم بزنيم، چرا که عدم رعايت ترتيب اوليتها، منجر به ايجاد خلل در نظام اجتماعي ما مي گردد.اگر قرار باشد اشتغال زنان باعث فروپاشي خانواده و ضايع شدن فرزندان گردد، قطعاً هيچ آدم عاقلي اولويت را به کار کردن نمي دهد، مگر نه اين است که انسان براي خانواده و فرزندانش، زحمت مي کشد و امرار معاش مي کند؟ اگر قرار باشد اصل خانواده و فرزندان، فداي فرع کار کردن شود، ديگر فرع چه ارزشي دارد؟ آيا کار کردن آنقدر مقدس است که به خاطر آن بايد هر چيزي را فدا کرد؟

ثانياً: اين سؤال از آنجا ناشي ميشود که ما تحت تأثير بمباران تبليغاتي، خانه داري و تربيت فرزند را کاري بي ارزش و پيش پا اقتاده تلقي مي کنيم، وبه آن به چشم حقارت نگاه مي کنيم,در حالي که خانه داري و بچه داري نه تنها در اسلام مورد عنايت و توجه خاص قرار گرفته است بلکه امروزه حتي در بسياري از کشورهاي غربي نظير آلمان و بريتانيا، بخاطر کاهش تدريجي رشد جمعيت، زنان را تشويق به بارداري ميکنند و زن شاغلي که حاضر به بارداري گردد، از دو سال مرخصي با حقوق بهره مند مي گردد، تا کودکي که از ديدگاه آنها سرمايه ملي محسوب مي شود، بتواند در طول اين دوسال از حضور فيزيکي و عاطفي مادر استفاده کند، در بريتانيا به اين هم بسنده نکرده اند، بلکه چندي پيش در بي بي سي خواندم که قانوني را به تصويب رسانده اند که به موجب آن نه تنها مادر حق دو سال مرخصي دارد بلکه پدر هم حق دارد از شش ماه مرخصي بهره مند گردد تا بدين طريق هم زوجين را به توليد مثل تشويق نمايند و هم کودک از حضور فيزيکي و عاطفي پدر و مادر بي بهره نماند(اين را مقايسه کنيد با نظام نفقه(خرجي)در اسلام، که چگونه اسلام نياز مادي زن را نه فقط براي دوسال، بلکه براي تمام عمربيمه نموده است ).

ثالثاً: بفرض اينکه يک خانم تحصيلکرده با مدارک بالاي علمي،نخواهد کار کند و يا کاري که شايسته و در خور اوست پيدا نشود، به عقيده اينجانب هر گز زحماتش به هدر نرفته است، زيرا نتيجه اين زحمات نه تنها در فرزندانش بلکه در نوع زندگي اش، شيوه ي شوهرداريش و تأثير بر خويشاوندانش هويدا خواهد شد، آيا به نظر شما فرزنداني که در زير دست و بال يک مادر تحصيلکرده و با فرهنگ تربيت شوند، مانند فرزنداني هستند که در زير دست مادري بي سواد تربيت شوند؟ قطعاً چنين نيست؛ چرا که يک مادر تصيلکرده با تربيت صحيح فرزندان خود، چند تحصيلکرده ي مثل خود و يا بهتر ازخود را به جامعه تقديم خواهد نمود، و به تعبير قرآن کريم:)كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّئَةُ حَبَّةٍ( [البقرة : 261] مانند دانه اي که هفت خوشه ميروياند ودر هر خوشه صد دانه است.آيا در اين صورت باز هم ميگوييم زحمات او به هدر رفته است؟

اين نکته هم قابل ذکر است که انگيزه زنان براي اشتغال با هم متفاوت است، بعضي از زنان مانند بسياري از بيوه زنان و زنان مطلقه و بي سرپرست، بنابر ضرورت و نياز اقتصادي کار مي کنند، بعضي هم مانند بسياري از پزشکان و معلمان و.. به حکم نياز جامعه به تخصص آنها، وارد بازار کار مي شوند، بعضي هم انگيره شان، کسب درآمد بيشتر و زندگي بهتر و عقب نماندن از همقطاران و دوستان است، گرچه شايد به اين درآمد نياز چندان نداشته باشند، بعضي هم مانند فيمينيسم نماها، انگيزه شان از کار کردن صرفاً نوعي تفنن و سرگرمي است، تا بدين وسيله هم از محيط خانه آزاد شوند، و هم به مردان بفهمانند که ما چيزي از شما کمتر نداريم، و هم درآمدي داشته باشند.

روي سخن در اينجا بيشتر با گروه سوم و چهارم است، در مورد گروه اول و گروه دوم دو راهکار زير را پيشنهاد مي کنم،شايد مؤثر افتد :

1- در مورد گروه اول از آنجا که پرورش نسل و تربيت فرزند خدمتي ملي است، ومادر با تقديم يک فرزند شايسته به جامعه،نه تنها به شخص خود بلکه به کشور و ملت خدمت مي کند، لذا شايسته است دولتمردان ما به زنان خانه دار و بي بضاعتي که نسل پروري مي کنند، و از روي ناچاري و تأمين زندگي شرافتمندانه براي خود و خانواده، تن به کار کردن مي دهند، به چشم کارمند نگاه کند،و براي آنان مستمري تعيين نمايد، تا مجبور نباشند براي تهيه لقمه ناني به بازار کار کشانده شوند، و علاوه بر مشکلات خانه، با مشکلات محيط کار هم دست وپنجه نرم کنند.

2- در مورد گروه دوم گر چه جامعه بشدت به تخصص آنها نيازمند است، ولي لازم است ترتيبي داده شود تا ساعات کاري اين خانمها به حداقل ممکن تقليل داده شود، بدون آنکه از حقوق و مزاياي آنان کم گردد، تا اينکه بتوانند ميان خدمت به جامعه و پرورش فرزند توازن لازم را ايجاد نمايند، و فرزندانشان فداي کار کردن آنها نشوند.

شايد کسي بگويد اين همه ولخرجي براي چه؟

در جواب بايد عرض کنم که اولاً: که دولتها در دنيا براي طرحهايي هزينه هاي کلان اختصاص مي دهند که شايد هيچ نفع مستقيم و کوتاه مدت براي مملکت بدنبال نداشته باشد، مانند خريد بي رويه ي انواع و اقسام جنگ افزار هاي کشنده و سلاحهاي مرگبار. در حالي که اين طرح اولاً هزينه آن به پاي هزينه هاي نظامي نمي رسد، وثانياً نفع آن مستقيماً به خود شهروندان بر مي گردد، چه نفعي بالاتر از اينکه فرزندان يک مملکت، که ارزشمند ترين سرمايه يک کشورند، با بهره مندي از نعمت مادي و معنوي مادر به تعادل روحي ، عاطفي و رواني دست يابند، و افراد مفيدي براي مملکت خود باشند؟

ثانياً: بنده عقيده دارم، اگر زنان ما، براي فرزندان خود به معناي کلمه مادري کنند، و نقش خود را در تعليم وتربيت نسلها، بنحو مطلوب ادا نمايند، کمتر به نيروي کاري زنان در جامعه نياز خواهيم داشت، و آنوقت زنان مجبور نخواهند بود در رقابت تنگاتنگ اشتغال، عرصه را بر جوانان جوياي کار تنگ نمايند، و ديگر ما در جامعه شاهد اينهمه جوان بيکار، و فرزندان محروم از مهر مادري نخواهيم بود.

وانگهي در عصر حاضر به برکت وسايل ارتباط جمعي و فناوري اطلاعات، فرصت هاي شغلي زيادي بويژه از طريق اينترنت براي مردم فراهم شده است، که فرد بدون خروج از منزل، و تنها با مثقالي تجربه و خردلي تلاش و پشتکار و خلاقيت مي تواند، پول پارو کند.

متأسفانه در کشور ما عليرغم تعيين روزي به نام روز مادر ، و گراميداشت اين گوهر گرانبها، ولي در عمل به سمت کمرنگ کردن نقش مادر در جامعه مان پيش مي رويم، و اي کاش اين پديده يک پديده خود جوش و برخاسته از نياز جامعه ما بود، ما راه رفتن ديگران را تقليد مي کنيم در حالي که راه رفتن خود را فراموش کرده ايم.

نتيجه گيري:

فکر مي کنم با اين توضيحات به سؤالي که در اول اين مقاله خدمتتان مطرح کردم جواب داده باشم، که خلاصه آنرا در پايان عرض ميکنم: بنده را اعتقاد بر آنست که نظر به خصوصيات فيزيو لوژيکي و سايکولوژيکي زن، اصل بر اين است که زن در خانه باشد، تا رسالت اصلي خود را که انسان سازي است به انجام برساند، خروج او نه اصل است ونه حرام، بلکه استثناء و ضرورت است.

به اميد اينکه خداوند به همه ما بينشي دهد تا بتوانيم با آن حق را از باطل تشخيص دهيم.

رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَاما [الفرقان : 74] پروردگار ما ! از همسرانمان‌ و فرزندانمان‌ روشني‌چشمي‌ به‌ ما عنايت‌ كن‌ و ما را براي‌ متّقين‌ پيشوا قرار بده.آمين‌

منبع: وا اسلاما

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : یک شنبه 1 مرداد 1391برچسب:, | 9:10 AM | نویسنده : بريالي محمدي

 

Posted: 20 Jul 2012 08:40 PM PDT

دلشاد محمد

ترجمه از کردی:عثمان مرادی

الحمد لله وحده و الصلاه و السلام علی من لا نبی بعده، اما بعد…
خواننده گرامی، در اینجا مختصراً توصیه ها و پیشنهاداتی را یادآوری می کنیم که از اهمیت ویژه ای برخوردارند، وانسان مسلمان با بهره گیری از آنها می تواند خود را در ابعاد مختلف درونی، عملی و رفتاری و دعوی جهت استقبال از ماه مبارک رمضان آماده کند. امیدواریم این توصیه ها باعث تشویق و تحریک هر مسلمانی در زمینه گام نهادن در مسیر عبودیت و انجام کار خیر در ماه رمضان و دیگر ماه ها تا پایان زندگی او گردد.
خداوند می فرماید:(فمن شهد منکم الشهر فلیصمه)، از خداوند تمنّا می کنیم ما را و همه مسلمانان را به این ماه رحمت و برکت برساند و توفیق انجام نمازه و روزه و عبادت در این ماه مبارک را نصیب حالمان کند…

مسلمان چگونه خود را برای رمضان آماده می کند؟

اول: آمادگی درونی و عملی برای رمضان، با بهره از روش های زیر:

1-عادت دادن خود بر تکرار اذکار و ادعیه ها ویژه این ماه قبل از شروع رمضان، از جمله این دعاها که ذکر شده است:

الف) (اللهم بارک لنا فی رجب و شعبان و بلّغنا رمضان) رواه احمد و الطبرانی، اگر چه امام البانی این حدیث را در (ضعیف الجامع/4395) ضعیف دانسته، اما در (المشکاه) حکمی درباره آن نداده است.

ب) (اللهم سلمنی الی رمضان و سلم لی رمضان و تسلمه منی متقبلا)

2- نیت آوردن قبل از ماه رمضان، در صحیح المسلم آمده که: عن ابی هریره (رض) فی حدیث قدسی(اذا تحدث عبدی بأن یعمل حسنه فأنا اکتبها له حسنه) از جمله این نیات:

أ- نیت ختم قرآن (چند بار) با تأمل و دقت در آیات آن، از این رو لازم است مسلمان تلاوت قرآن را در این ماه به دوگونه انجام بدهد:

1- تلاوت روزانه یک جزء باتأمل و اندیشه کامل در آیات آن.
2- تلاوت بمنظور کسب ثواب بیشتر، بگونه ای که سعی شود در ماه رمضان بیشترین ختم را داشته باشیم.

ب- نیت توبه ی واقعی از تمام گناهان گذشته

ج- نیت بر اینکه ماه رمضان نقطه شروع و مقدمه کار خیر گردد و برای همیشه در انجام اعمال نیک ثابت قدم ماند.

د- نیت انجام بیشترین کار خیر در این ماه، زیرا اجر و پاداش آن چند برابر است.

ه- نیت اصلاح اخلاق و رفتار و تعامل نیکو با همه ی مردم.

و- نیت کار و تلاش در جهت تبلیغ دین در میان مردم و برای رسیدن به این هدف باید بعد روحی مردم ارتقا داده شود.

ز- نیت تهیه ی برنامه ای منظم برای عبادت و بندگی و جدیت و التزام به آن.

3- جهت آمادگی و عادت بر روزه ماه رمضان، چند روزی از ماه شعبان را روزه گرفت، و این هم آمادگی عملی (رفتاری) برای رمضان است. عایشه (رض) می فرماید: (ما رأیته (صلی الله علیه و سلم) أکثر صیاما منه فی شعبان)

4-بهره گرفتن از فضائل رمضان و روزه: که عبارتند از:(بخشش گناهان، نجات از آتش، شب مبارک (لیله القدر)، ملائکه برای تو استغفار می کنند، اجر و پاداش چند برابر، شروع آن رحمت و پایان آن مغفرت و بخشش است و…)

5- قبل از آنکه رمضان شروع شود چند کاستی درباره ی رمضان گوش بده(روزی یک یا دو کاست در منزل یا در اتومبیل)

6- آماده کردن چند موضوع برای مطالعه، به گونه ای که انسان در میان استعدادها و اعمالش توازن برقرار کند، مانند:

أ- مطالعه موضوعات ایمانی و روحی: مانند مطالعه کتاب درباره ی زهد و طهارت درونی ویژه ماه رمضان، تا درونت با اشتیاق روحی و ایمانی والایی آماده این ماه گردد، مثلا کتاب (لطائف المعارف) قسمت( وظائف شهر الرمضان).

ب- مطالعه تفسیر آیات مربوط به روزه در تفاسیر، همچنین تعیین کتاب تفسیر قرآن تا در مواقع لازم بدان رجوع کنی و از آنا بهره گیری.

ج- مطالعه زندگینامه مردان و زنان صالح گذشته و کسب آگاهی درباره احوال و وضعیت آنها در ماه رمضان، بمنظور تشویق نفس در انجام کار نیک.

7-یاد بهره و نعماتی که خداوند در آن ماه برما نازل می کند.

8- توجه به اینکه ماه رمضان میدان مسابقه به سوی آزادی از آتش است.

9- (اجلس بنا نعش رمضان) را شعار قبل از رمضان خود گردان و محفلی ایمانی و اخوانی با اهل فضل و نیکوکاران درباره رمضان و زنده نگه داشتن آن ترتیب داده شود، این مجلس و محفل ایمانی تأثیر بسیار بالایی در قلب و درون و آمادگی آن برای رمضان دارد.

10- حضور در مراسمات و مجالسی که به مناسبت ماه رمضان تشکیل می شود.

11- خود را عادت دادن بر انجام کار خیر و انفاق و یاری دادن مردم.

12- تربیت نفس با نماز شب و اقامه نماز وتر و شب زنده داری.

13- یادگیری فقه روزه (آداب و احکام آن) از طریق کتاب یا کلاس های درسی که در مساجد برگزار می شود.

14- عادت دادن خود بر نشستن و ماندن در مسجد بعد از نماز های فرض بویژه بعد از نماز صبح و عصر.

15- پاکی درون و سینه صافی در برابر مسلمانان، بگونه ای که با کینه و بغض هیچ مسلمانی را دل نداشته باشی، پیامبر نیز در این باره می فرماید: “یطلع الله الی جمیع خلقه لیله النصف من شعبان، فیغفر لجمیع خلقه الا مشرک او مشاحن” صحیح الترغیب و الترهیب/1016

16- اهمیت قائل شدن برای انجام واجبات و فرائض مانند اقامه نماز صبح به جماعت در مسجدو …تا در رمضان بیشترین اجر و پاداش را کسب نمایی، همچنین تلاش کن مرتکب هیچ گناهی نشوی که مانع و سدی میان تو و کاروان پر اجر و پاداش گردد.

17- آمادگی عملی و رفتاری با آراستن خود به فضائل اخلاقی و دوری و اجتناب از خصال و رذایل اخلاقی، با بهره گرفتن از کتاب های اخلاق و یا درخواست از صالحان و صاحبان اخلاق والا تا رفتار و اخلاق زشت را به شما گوشزد کنند.

 

دوم) آمادگی در بعد دعوی و تبلیغی: داعی با روش های زیر خود را آماده رمضان می کند:

1-نوشتن مقاله، تهیه بروشر،مجله، کاست وِیژه رمضان و توزیع آن بمنظور دعوت و آماده کردن مسلمانان برای انجام کار خیر در این ماه مبارک.

2- تهیه برخی راهنمایی و توجیهات ایمانی و تربیتی تا در مساجد به دست مسلمانان رسانده شود.

3- فراهم نمودن وسایل و لوازم افطاری دسته جمعی و عمومی در درمیان خانواده ها.

4- همکاری و هماهنگی تبیلغی با رسانه های عمومی.

7- اختصاص دادن مقداری از درآمدت در این ماه برای انجام دادن برخی کار خیر و پروژه ویژه رمضان: مانند انفاق، تهیه و توزیع کتاب و نشریه و بروشر در میان مسلمانان، مشارکت در پروژه ی فراهم نمودن افطاری برای روزه داران، تقسیم وتوزیع مواد خوراکی در میان مستمندان جامعه، زیارت خانه خدا بمنظور انجام عمره،…

8- خود را آماده کردن برای دعوت و تبلیع در رمضان با بهره از تمام روش های صحیح و متناسب، زیرا قلب ها در رمضان بیش از هر وقت دیگری آمادگی و قابلیت پذیرش پند موعظه را دارند، از جمله راههای تبلیغ هم موعظه حکیمانه و سودمند است، حال چه در مسجد باشد و یا خاص یک نفر و یا چند نفر باشد، همچنین توزیع و هدیه دادن کتاب و بروشر و کاست(سی دی) سودمند، تشکیل حلقات ذکر و تلاوت قرآن در مسجد یا منزل و تشویق به کار خیر و نیک به طور عمومی.

 

سوم) آماده کردن اعضای خانواده در منزل:با استفاده از روشهای زیر:

1.آماده کردن اعضای خانواده (زن و فرزندان) برای این ماه مبارک، از راه گفتوگو و بررسی چگونگی استقبال از این مهمان عزیز(رمضان).
2. فراهم نمودن قرآن به تعداد اعضای خانواده.
3. تعیین نمودن مکان خاصی در منزل برای اقامه نماز.
4. ترتیب دادن مسابقه ای خانوادگی ویژه ی رمضان.
5. برنامه ریزی در جهت تشکیل جلسه ای با اعضای خانواده و گفتوگو کردن با آنها درباره رمضان، فضائل واحکام مربوط به آن.
6. آماده کردن مواد خوراکی مورد نیاز منزل به شرطی که از اسراف و زیاده روی بدور باشد.
7. هماهنگی و تقسیم کار و وظایف در میان اعضای خانواده تا زن و مادر خانواده هم سهم خود را از عبادت ببرد و این فرصت در اختیار او قرار بگیرد تا عبادات و برنامه های خاص رمضان را انجام دهد.
8. هماهنگی و ترتیب برنامه ملاقات و دیدار از اقوام و همسایه ها در ماه رمضان.
9. برنامه ریزی انجام عمره و اعتکاف برای تمام اعضای خانواده.
10.گذاشتن مسابقه ای برای حفظ احادیث مربوط به روزه، خصوصاً با استفاده از دو کتاب (بلوغ المرام) و (ریاض الصالحین)…
11. تربیت کردن اعضای خانواده از راه درس و پندهای روزانه و هفتگی.
12. پاشیدن بذر خیرخواهی و حس دعوت و تبلیغ در قلب اعضای خانواده.

 

چهارم) آماده کردن مسجد:
1.آماده کردن امام و پیشنماز مسجد و حضور منظم او در تمام فرض های نماز در رمضان.
2.فراهم نمودن لامپ و منابع روشنایی در مسجد و لوازم مورد نیاز دیگر.
3. اهمیت دادن به حوض های آب ( جایگاه های وضو) و پاک نمودن آنها.
4. تشویق مسلمانان مسجد در زمینه جمع آوری کمک برای خرید لوازم مورد نیاز مسجد.
5. دعوت از علماء تا در مسجد در ماه رمضان خطبه و موعظه تقدیم روزه داران کنند.
6.امام مسجد لازم است کتابی متناسب برگزیند و بعد یکی از فرائض (نماز) آنرا برای نمازگذاران تشریح کند.
7. ترتیب دادن مسابقات ایمانی ویژه رمضان (روزانه یا هفتگی) برای شرکت کنندگان در نمازهای جماعت مسجد.
8. تعیین نمودن گروهی برای آماده کردن یک یا چند وعده افطاری برای روزه داران و سرپرستی آن از سوی این گروه.
9.تقسیم و توزیع کتاب، بروشر، سی دی های لازم در میان ساکنان محل.
10. امام تلاش کند در نمازهای تراویح حداقل یک جزء قرآن را ختم کند.
11. برنامه ریزی برای جمع آوری زکات و تقسیم آن در میان فقرا.
تشویق اهل مسجد برای دیدار از همدیگر به خاطر رضای خدا در ماه رمضان، همچنین دیدار از همدیگر بعد از نماز عید چه در مسجد و یا در هر جای دیگر.
و باالله التوفیق، و صلی الله علی سیدنا محمد و علی آله و صحبه و سلم

منبع: اصلاح آنلاين

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : یک شنبه 1 مرداد 1391برچسب:, | 9:8 AM | نویسنده : بريالي محمدي

 

Posted: 20 Jul 2012 09:00 PM PDT

احمد جاويد صالحی

رمضان، بهترين مدرسۀ تربيتگاۀ انسان و از معززترين مهمانان محسوب ميشود كه بايد استقبال درست گردد.

زمانيكه الله متعال در كلام پاكش با بهترين كلمات مواصفات و ويژگی های اين ماۀ پرفيض را بيان نموده و در ضمن، منحيث مهمان برگزيده سال يك بار دروازۀ من وشما را دق الباب ميكند، آيا لياقت پذيرائی را ندارد؟

آیا ماهی که در آن هوا، هوای قرآن، فضا،فضای کلام الهی و ندا، ندای فرقان است،  آيا اكرام نشود؟

نبايد اين را فراموش كنيم كه بهترين سوغات الهی براي بندگانش در ماۀ رمضان بوده و با فرستادن با ارزش ترين نعمتش ” القرآن الكريم” در ضمن اينكه بندگانش را اكرام نمود، عظمت و بزرگی اين ماه را نيز برعالميان به معرفی گرفت.

و اينك رمضان، فرا رسيد!

چه فضل عظیم و چه عطای والایی است از سوی پروردگاری کریم و آفریدگاری رحیم که ما را با عفو خود بزرگ داشته و با حلم و مغفرتش در بر گرفته و در توبه را باز گذاشته و جهت اكرام بندگانش اين ماه عظيم را مقدر فرموده است. عفو می‌کند و می‌بخشد، لطف می‌ورزد و آسان می‌گیرد و با توبهٔ بنده‌اش شاد می‌شود. دست خود را بر شب می‌گستراند تا گناهکار روز توبه کند و دست خود را بر روز می‌گستراند تا گناهکار شب توبه کند تا آنکه خورشید از مغرب طلوع کند. آمرزندهٔ گناه است و پذیرندهٔ توبه که از بندگانش توبه می‌پذیرد و از بدی‌ها چشم‌پوشی می‌کند.

توبه در آن باز است، وقت آن رسیده است و فرصت آن وجود دارد. پس دست از امروز و فردا کردن بردارید، از خواب غفلت بیدار شوید، از سستی هوا و هوس برخیزید، سابقهٔ گناه را با احسان و نیکی پاک کنید و از غافلگیری شیطان به هوش باشید و با زندگی خوش سبزی که دوام ندارد فریب نخورید و از زشتی حرام و گناه و پافشاری بر معصیت به سوی الله توبه کنید.


برای همهٔ گناهانی که از شما سر زده است توبه کنید و حتی اگر باز گناهی از شمار سر زد باز هم از آن توبه کنید.
گناهکاران به چه کسی پناه می‌برند؟ و مقصران به کي امید دارند؟ به کجا می‌گریزند؟ که در روز محشر همه به سوی الله باز خواهند گشت.

رمضان ماه تولد دوباره
پيامبر اكرم صلي الله عليه وسلم با بشارت هاي زيبا و آرامش بخش خويش، دلهاي امتش را زنده نگهداشته وهرچه بيشتربسوي اعمال نيك درين ماه مبارك ترغيب مينمايد، ازينكه رمضان ماه نو شدن ، ماه دوباره متولد شدن ، ماه تحول ، ماه رهایی از آشفتگی های روحی ، فکری ، اخلاقی ، فرهنگی و … ماه توبه و بازگشت ، ماه قدرشناسی ، ماه پیامبر و قرآن را شناختن ، ماه شخصيت سازي ، ماه تمرین بندگی ، ماه صیقل و جلا دادن دل به یاد خدا ، ماه توکل و تقوی ، ماه بیدار شدن از خواب غفلت است.

 

پيامبر صلي الله عليه وسلم از خالقش ميگويد:
از انس بن مالک رضی الله عنه روایت است که رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمودند: خداوند متعال چنین فرمود: ای فرزند آدم! تو تا وقتی که مرا فرا بخوانی و از من امید داشته باشی تو را با هر گناهی که داشته باشی می‌بخشم و برایم مهم نیست. ای فرزند آدم! اگر گناهانت به ابرها برسند سپس از من آمرزش بخواهی تو را مورد مغفرت قرار خواهم داد.

ای فرزند آدم! اگر تو به اندازهٔ زمین گناه نزد من بیاوری سپس در حالی که نسبت به من شرکی مرتکب نشده‌ای نزد من آیی به اندازهٔ آن مغفرت ارزانی تو خواهم کرد.” ترمذی”

و اما رمضان كه ماه پذيرش توبه است ، بازهم حضرت پيامبر صلي الله عليه وسلم درضمن حديثي از پروردگار خويش چنين نقل ميكند: تمام اعمالی که فرزندان آدم انجام می دهند ده الی هفتصد برابر به آنها پاداش داده می شود مگر روزه  که پروردگار می فرماید: روزه برای من است و من پاداشش را خواهم داد. انسان روزه دار به خاطر من از خوردن و نوشیدن و ارضای شهوتش اباء ورزیده است. روزه دار به دو خوشحالی دست می یابد. اولین خوشحالی به هنگام افطاری و دومین به هنگام ملاقات پروردگار. و بوی بد دهان روزه دار در نزد خدا خوشبو تراست از بوی مسک.(متفق علیه)

پنج بشارت بزرگ
و اينهم پنج بشارت بزرگ از زبان پيامبر صلي الله عليه وسلم براي من و تو، اما اگر واقعاً روزه دار باشيم!
1-  هنگامی که اولین شب ماه مبارک رمضان فرا می رسد خداوند به آنان نظر میکند و هرکس که خدا او را مورد نظر و لطف و مرحمت خود قرار دهد، هرگز او را عذاب نخواهد کرد.
2-  بوی دهان روزه دار نزد خداوند، از بوی مشک و عنبر نیکوتر است.
3- فرشتگان در روز و شب برایشان استغفار و طلب آمرزش می کنند.
4-  خداوند بهشت را فرمان میدهد که آماده شود و خود را برای بندگانش بیاراید زیرا آنان در آینده نزدیک از مشقات دنیا رهایی یافته و به منزل کرامت و سرور شرفیاب می شوند.
5-  و در پایان ماه مبارک رمضان روزه داران اجر و پاداششان را یکجا دریافت می کنند، و در روز عید فطر به شکرانه نائل شدن به این موفقیت جشن می گیرند.
روزه داران محترم!
اين سخن پيامبر صلي الله عليه وسلم را هرگز فراموش نكنيد و با گوش باز بشنويد كه ميفرمايد:
بسياری از روزه داران بغير از گرسنگی وبسياری از شب زنده داران بغيراز مشقت و بی خوابی، سودي نمی برند. آيا ميدانيد كه اين حديث چی پيامی دارد؟ يعنی ميخواهد برای من و تو كه تابع اوامرش هستيم بگويد:  خوراكت حلال باشد و زبانت را از غيبت وگناه محفوظ كن، و آن زمان خواهد بود كه تو از جملۀ روزه داران واقعی محسوب خواهی شد.

منبع، اصلاح آنلاين

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, | 9:53 AM | نویسنده : بريالي محمدي
ماه رمضان

1. سید قدس سره در (اقبال) از كتاب (بشارة المصطفى لشیعة المرتضى ) با استناد آن به ((حسن بن على بن فضال )) از امام رضا از پدرانش ، از امیرالمؤ منین - درود و سلام بر آنان - روایت نموده كه حضرت فرمودند: رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روزى براى ما سخنرانى نمود و فرمود:

((مردم ! ماه خدا با بركت و رحمت و بخشش گناهان نزدیك است ؛ ماهى كه نزد خدا برترین ماه ها، روزهایش برترین روزها، شبهایش بهترین شبها و ساعتهاى آن بهترین ساعتهاست ؛ ماهى است كه در آن به میهمانى خدا دعوت شده و شما را در این ماه از كسانى قرار داده اند كه شایسته كرامت خدا هستند. نفس كشیدن شما در آن تسبیح و خوابیدنتان در آن عبادت و عمل شما در آن مقبول و دعاى شما در آن مستجاب است . پس با نیتهایى راست، و دلهایى پاك از خدا بخواهید شما را موفق به روزه آن ، و خواندن كتابش نماید. بدبخت كسى است كه از آمرزش خدا در این ماه بزرگ محروم شود.

با تشنگى و گرسنگى خود در آن ، گرسنگى و تشنگى روز قیامت را بیاد آورید. به فقیران خود صدقه بدهید؛ بزرگان خود را در آن احترام كنید؛ كوچكترها را مورد رحمت خود قرار دهید و صله رحم بجا آورید. زبانهاى خود را حف0كرده ، دیدگان خود را از آنچه نگاه به آن حلال نیست و گوشهاى خود را از آنچه گوش دادن به آن حلال نیست ، نگهدارید. با یتیمان مردم مهربانى كنید تا با یتیمان شما مهربانى شود. به درگاه خداوند از گناهان خود توبه كنید. هنگام نماز دستهایتان را با دعا بطرف بالا بلند كنید؛ زیرا این وقت بهترین اوقات است و خداوند در آن هنگام با نظر رحمت به بندگانش نگاه كرده و هنگامى كه از او بخواهند و با او مناجات نمایند، جواب آنان را مى دهد. و اگر او را صدا بزنند، به آنان لبیك مى گوید. و اگر دعا كنند، دعایشان را مستجاب مى كند.

مردم ! درهاى بهشت در این ماه باز است ، از پروردگار خود بخواهید آن را به روى شما نبندد؛ درهاى جهنم نیز بسته است از پروردگار خود بخواهید آن را به روى شما باز نكند؛ شیاطین هم در زنجیرند، از پروردگار خود بخواهید آنان را بر شما مسلط نكند

مردم! شما زندانى اعمال خود مى باشید، با استغفار خود را آزاد كنید. پشتهایتان از گناه سنگین است با طولانى نمودن سجده هاى خود آن را سبك نمایید. بدانید خداوند به عزت خود سوگند خورده است كه سجده كنندگان و نمازگزاران را عذاب نكند و در روزى كه مردم براى پروردگار جهانیان بر مى خیزند، آنان را با آتش نترساند.

مردم ! كسى كه به مؤمن روزه دارى افطار بدهد، ثواب آزاد كردن یك بنده و آمرزش گناهان گذشته خود را دارد. عرض كردند: رسول خدا! همه ما نمى توانیم این كار را انجام دهیم . حضرت (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمودند: از آتش بپرهیزید، گر چه با نیم دانه خرمایى . از آتش بپرهیزید گر چه با جرعه آبى .

مردم ! هر كدام از شما كه اخلاق خود را در این ماه اصلاح كند، روزى كه در صراط پاها مى لغزد، جوازى بر صراط خواهد داشت . و هر كدام از شما كه بر بنده و كنیز خود آسان بگیرد، خداوند در حساب بر او آسان خواهد گرفت ؛ و كسى كه شر خود را در آن باز دارد، خداوند در روزى كه او را ببیند غضب خود را از او باز مى دارد. كسى كه یتیمى را بزرگ بدارد، خداوند در روزى كه او را ببیند او را بزرگ خواهد داشت ؛ و كسى كه در این ماه صله رحم كند، خداوند روزى كه او را ببیند او را به رحمت خود وصل مى كند. كسى كه در آن قطع رحم كند، خداوند روزى كه او را مى بیند رحمت خود را از او قطع خواهد نمود. و كسى كه یك نماز مستحبى بخواند خداوند براى او خلاصیى از آتش مى نویسد. و كسى كه عمل واجبى انجام دهد ثواب كسى كه هفتاد واجب را در ماهى غیر از این ماه انجام دهد، خواهد داشت . و كسى كه در این ماه زیاد بر من صلوات بفرستد، روزى كه ترازوها سبك است ، خداوند ترازوى او را سنگین مى نماید. و كسى كه یك آیه از قرآن بخواند، مانند پاداش كسى كه قرآن را در ماهى غیر از این ماه ختم كند، خواهد داشت .

ماه رمضان

مردم ! درهاى بهشت در این ماه باز است ، از پروردگار خود بخواهید آن را به روى شما نبندد؛ درهاى جهنم نیز بسته است از پروردگار خود بخواهید آن را به روى شما باز نكند؛ شیاطین هم در زنجیرند، از پروردگار خود بخواهید آنان را بر شما مسلط نكند.

امیرالمؤمنین (علیه السلام ) فرمود: برخاستم و عرض كردم یا رسول خدا! برترین اعمال در این ماه چیست ؟ فرمودند: اباالحسن ! برترین اعمال در این ماه دورى گزیدن از حرام هاى خداى عزیز و بزرگ است . سپس گریه كرد. عرض كردم چرا گریه مى كنى رسول خدا؟ فرمود: على ! بخاطر حلال شمردن تو در این ماه است ؛ گویا با تو هستم و تو براى پروردگارت نماز مى خوانى و بدبخت ترین اولین و آخرین ، همانند ((پى كننده شتر ثمود)) ضربه اى به جلو سرت مى زند كه موى صورتت با آنان رنگین مى شود.

امیرالمؤمنین (علیه السلام ) فرمود: عرض كردم : رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم )! آیا در آن حال دینم سالم است ؟ فرمود: آرى دینت سالم است . سپس فرمود: على ! كسى كه تو را بكشد مرا كشته و كسى كه با تو دشمنى كند با من دشمنى نموده و كسى كه به تو ناسزا بگوید، به من ناسزا گفته ، زیرا تو مانند نفس من هستى روح تو از روح من و سرشت تو از سرشت من است ؛ خداى عزیز و بزرگ مرا آفرید؛ تو را نیز آفرید و مرا برگزید! و تو را؛ من را براى پیامبرى انتخاب نمود و تو را براى امامت اختیار كرد.

بنابراین كسى كه امامت تو را انكار كند پیامبرى من را انكار كرده . على ! تو وصى من ، پدر فرزندانم ، همسر دخترم و جانشین من در میان امتم در زندگى من و بعد از مرگ من هستى . امر تو امر من و نهى تو نهى من است . به كسى كه مرا به پیامبرى برانگیخته و مرا بهترین مردم قرار داد، قسم مى خورم كه تو حجت خدا بر خلق او و امین او بر رازش ، و جانشین او در میان بندگانش مى باشى .))

زنجیر شدن شیاطین متمرد، باز شدن درهاى بهشت ، گشودن درهاى رحمت ، بسته شدن درهاى آتش ، ایستادن خداوند در مقابل دشمنان جنّى و صداى منادى خدا از اول ماه تا آخر آن وارد شده است ؛ چیزى كه مانند آن در هیچ ماهى نیامده است

2. از رساترین بشارتهایى كه درباره ماه رمضان وارد شده ، نفرین پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) بر كسى كه در آن آمرزیده نشود، مى باشد، آنجا كه فرمود: ((كسى كه ماه رمضان را بگذراند و آمرزیده نشود، خدا او را نیامرزد.)) زیرا این نفرین با توجه به این كه او به پیامبرى برانگیخته شد تا رحمتى براى جهانیان باشد، مژده بزرگى براى گستردگى رحمت و عمومى بودن آمرزش در این ماه مى باشد. و اگر غیر از این بود - با توجه به این كه رحمتى براى جهانیان است - مسلمانى را، گر چه گناهكار باشد، نفرین نمى كرد.

3. از مهمترین روایاتى كه در این مورد وارد شده روایات زیادى است كه درباره زنجیر شدن شیاطین متمرد، باز شدن درهاى بهشت ، گشودن درهاى رحمت ، بسته شدن درهاى آتش ، ایستادن خداوند در مقابل دشمنان جنّى و صداى منادى خدا از اول ماه تا آخر آن وارد شده است ؛ چیزى كه مانند آن در هیچ ماهى نیامده است . زیرا در مورد سایر ماه ها وارد شده كه فقط در ثلث آخر شب چنین منادیى ندا مى كند مگر در شب جمعه كه از اول شب تا صبح این منادى ندا مى كند و همینطور در ماه رجب ؛ ولى در ماه رمضان این ندا از ماه آخر آن و تمام شبها و روزهایش ‍ وارد شده است .

منبع: سايت تبيان

 

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, | 9:2 AM | نویسنده : بريالي محمدي


Posted: 15 Jul 2012 11:02 PM PDT

بسم الله الرحمن الرحیم

ګرانو ځوانانو!
دغه دی یو ځل بیا په مونږ او تاسو باندې د رحمتونو، نعمتونو، بخششونو او برکتونو میاشت راغله، هغه میاشت چې د زرو میاشتو غوره ده، هغه میاشت چې د هغې نفلي عبادت په نورو میاشتو کې د فرض عبادت څخه بهتر او فرض يې د نورو میاشتو د اویا فرضو برابر ثواب لري، هغه میاشت چې اوله لسیزه يې رحمت، دوهمه يې مغفرت او دریمه يې د جنهم د اور څخه د خلاصۍ لسیزه ده.

ګرانو ځوانانو!
هغه میاشت چې د الله تعالی د رحمت ټولې دروازې پکې پرانیستل کيږي او د غضب او عذاب ټولي دروازي يې بنديږي، هغه میاشت چې ټول سرکشه او انسان بې لارې کوونکي شيطانان پکې تړل کيږي او انسان يواځې د خپل نفس سره پريخودل کيږي، هغه میاشت چې په اوله شپه يې اعلان کيږي: «ای د نیکيو لټونکیه رامخکې شه،

 

او اي د بديو سر ته رسونکيه بس کړه».

ګرانو ځوانانو!
دغه د رمضان میاشت او دغه يې برکتونه او دغه يې د الله په وړاندې تیاريانې نو آیا مونږ او تاسو هم د دغه لوي فرصت څخه د ګتې اخيستنې لپاره کوم تياری نیولی دی، آیا مونږ او تاسو د دغه میاشت د برکتونو څخه د خپلو لمنو او عمل نامو د ډکولو لپاره چمتووالی ښودلی دی، که الله مه کړه د نورو وختونو په څير مو هم د دغه میاشت په غفلت سره د تيرولو اراده کړيده.

ګرانو ځوانانو!
د روژې میاشت د لوږې او تندې میاشت نه ده، د روژې میاشت د خوب او استراحت لپاره ښه فرصت نه دی، دغه مياشت د  دوستانو سره د ساعت تیرولو، لوبو، ټوکو ټکالو ښه وخت نه دی، بلکه دغه میاشت په خپل ځان کې د یو مثبت بدلون د راوستولو لپاره طلائي چانس دی، دغه مياشت د خپلو قوتونو د تقويې لپاره يوه ښه روزنه ده، دغه میاشت خپلو نيکيانو ته د ودې ورکولو او خپل ځان د بدیو څخه د ژغورلو ډير ښه ټريننګ دی.

ګرانو ځوانانو!
نو راځّئ چې ددغه مياشت څخه په سمه توګه ګټه پورته کړو، خپلو ټَولو تيرو کړو وړو ته پاملرنه وکړو، د خپل ژوند ایکسره وباسو او وګورو چې کوم ځاي کې بدلون او تغيير پکار دی هغه بدل کړو او کوم ځاي تقویه کول پکار دي هغې ته وده ورکړو او کوم کارونه دي چې هغه زمونږ د دنيا او اخيرت د بربادۍ سبب کيږي هغه پريږود او کوم شيان دي چې مونږ ته په دنيا او اخيرت کې ګټه رسوي هغه نور هم پياوړي کړو.

ګرانو ځوانانو!
دغه هدف ته د رسيدو لپاره بايد مونږ لږ تر لږه لاندې کارونه ترسره کړو:
-    روژه د الله رحمت وګڼو او په راتلو یې خوښي ښکاره کړو.
-    د الله تعالی شکر پر ځاي کړو چې تر یو بل رمضان پورې يې ژوند رانصیب کړ.
-    په اخلاص او ښه نيت سره د دغه میاشتې د روژې د نیولو هوډ وکړو.
-    په ښه طریقه د روژې د نيولو لپاره د مطالعې له لارې د روژې احکام او اداب وپيژنو.
-    د زړه له تله د خپلو ټولو ګناهونو څخه توبه وباسو.
-    د پنځه وخته په جومات کې د جمعې سره دلمونځ د ادا کولو کوشش وکړو.
-    هره ورځ لږ تر لږه د قرآن کريم د يوې سيپارې تلاوت وکړو.
-    د خپل نفس د تزکيې لپاره د ډير نفلونو اهتمام وکړو او د الله ذکر هر وخت په ژبه جاري وساتو.
-    د هر هغه شي څخه ډده وکړو چې مونږ د الله تعالی د ياد څخه بې پروا کوي او د روژې د نعمتونو او برکتونو څخه مو محروموي.
-    د قرآن کريم په درسونو او ديني پروګرامونو کې برخه واخلو.
-    د نيکو ملګرو په مجلسونو کي کينو او د بدو ملګرو د مجلس څخه ډډه وکړو.
-    د موبايل، کمپيوتر او عصري تکنالوجۍ د بې ضرورته استعمال څخه ځان وساتو.
-    د بې هوده فلمونو په کتلو، د روژې د لڼدولو په خاطر د بې ځایه مجلسونو او د ګيمونو له کولو څخه په کلکه ډډه وکړو.
-    د هر قسم نشيې موادو څخه ځان وساتو او که کوم ځوان الله دې نکړي په کومه نشه روږدی وي، درمضان میاشت ددغه لعنت څخه د ځان ساتلو لپاره ښه فرصت وګني.
-    د خپل وس او توان په اندازه له غریبو او بې وزلو سره همکاري او مرسته وکړو.
-    لږ تر لږه د سيرت النبي صلی الله علیه وسلم يو لنډ کتاب مطالعه کړو.
-    او په اخير کې بايد روژه د عبادت، ریاضت، او د روح د روزنې میاشت وګرځوو، نه د استراحت، خوب، بې کارۍ، ساعت تيرۍ، خوراک، څښکاک او خوند اخيستلو میاشت.
الله دې له دغه فرصت څخه په سمه توګه د ګټې اخيستلو توفیق راکړي، او له هر راز بدیو او ناوړه کارونه څخه مو دې وژغوري، په ځوانیو مو برکت شه، ښاد، آباد، نيکمرغه او بريالي اوسئ، د يو ښه رمضان په هيله.

ستاسو ورور
رحمت الله زاهد
د نهاد جوانان مسلمان (نجم) رئيس


Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, | 8:58 AM | نویسنده : بريالي محمدي


Posted: 17 Jul 2012 07:30 PM PDT

نوشته: امام حسن البنا

 

ای سرگشته‌ی حیران در بیابان زندگی، سرگشتگی و گمراهی تا کی، تو که نور فروزان و فانوس تابانی در دست داری:

(….قَدْ جَاءکُم مِّنَ اللَّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُّبِینٌ* یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَیُخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ* )

((قطعا براى شما از جانب خدا روشنايى و كتابى روشنگر آمده است (۱۵)خدا هر كه را از خشنودى او پيروى كند به وسيله آن [كتاب] به راه‏هاى سلامت رهنمون مى‏شود و به توفيق خويش آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون مى‏برد و به راهى راست هدايتشان مى‏كند))

ای سرگشتگان و حیرت زدگان که راه‌ها را گم کرده‌اید و از راه راست به بیراهه رفته‌اید، فراخوان آن دانای آگاه را اجابت کنید:

(قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ * وَأَنِیبُوا إِلَى رَبِّکُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَکُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لا تُنصَرُونَ *)

((بگو: ای بندگان من! که در گناه کردن برخود اسراف ورزیده‌اند از رحمت خدا ناامید نشوید. همانا خدا همه گناهان را می‌آمرزد همانا و خود آمرزنده و مهربان است. و به سوی پروردگارتان بازگردید و برای فرمان او تسلیم شوید پیش از آنکه عذاب شما را فرا رسد سپس یاری نشوید.)) (زمر/54-53)

پس از آن چشم به راه آرامش درون، پاداش نیکو و وجدان آسوده باشید:

( وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُواْ اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَلَمْ یُصِرُّواْ عَلَى مَا فَعَلُواْ وَهُمْ یَعْلَمُونَ * أُوْلَـئِکَ جَزَآؤُهُم مَّغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ *)

((و آنان که چون کار زشتی انجام دهند، یا بر خویشتن ستم کنند، خدا را یاد کنند، و برای گناهانشان آمرزش می طلبند ـ و چه کسی جز خدا گناهان را می آمرزد؟ ـ و بر آنچه که انجام داده اند اصرار نمیورزند، در حالی که آنان می دانند. آنان پاداششان آمرزشی از جانب پروردگارشان و باغهایی است که از زیر آن نهرها جاری است، در آن جاودانه اند، و نیکوست پاداش عمل کنندگان.)) (آل عمران/136-135)

 

سخنم با توست

ای برادرِ گرفتار خسته که زیربار گناهان دست و پا می‌زنی، مقصود من تویی و روی سخن‌ام با تو است:

دروازه‌ی پروردگارت فراخ و گشاده است و هیچ گاه بسته نیست. گریه‌ی نافرمانان به نزد او از دعای فرمانبرداران محبوب تر است. نشستی از نشست‌های نیایش به گاه سحر و قطره اشکی توأم با دریغ و حسرت و پشیمانی و كلمات از آمرزش خواهی و انابت، لغزش‌ها را می‌زداید، درجات را بالا می‌برد و آدمی را به نزد خدا از مقرّبان و نزدیکان می‌گرداند. همه آدمیزادگان خطا کارند و بهترین خطاکاران، توبه گران‌اند.

خداوند با تو بسیار نزدیک است، اما تو نزدیک بودنش را احساس نمی‌کنی. تو نزد خداوند بسیار محبوب هستی، اما قدر این محبت را نمی‌دانی. رحمت و مهر خداوند با تو بسیار سترگ است، اما تو از غافلان هستی. در حدیث قدسي می‌فرماید:

(من به نزد گمان بنده‌ام نسبت به خویش هستم. هرگاه مرا یاد کند، من با او هستم. اگر مرا در درون خود یاد کند، من نیز او را در درون خود یاد خواهم کرد و اگر مرا در جمعی یاد کند، من او را در جمعی بهتر یاد خواهم کرد و اگر یک وجب به من نزدیکی جوید، من به اندازه‌ی یک ذراع به او نزدیک خواهم شد و اگر به اندازه‌ی یک ذراع به من نزدیکی جوید، به اندازه‌ی باز شدن هر دو دست به او نزدیک خواهم شد، و اگر به سوی من رهروان بیاید، من دوان دوان به سوی او خواهم رفت.)

در حدیثی دیگر آمده است: «‌ای آدمیزاد، رهروان به سوی من بیا، دوان دوان به سوی تو خواهم آمد)

در شب دستان‌اش را دراز می‌کند تا کسی که در روز مرتکب گناه شده، توبه کند و در روز دستان‌اش دراز می‌کند، تا کسی که در شب مرتکب گناه شده، توبه کند. مهربانی خداوند نسبت به بندگان از مهر مادر مهربان به تنها فرزندش بیشتر است.

(إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِیمٌ)…زیرا خدا به مردم رئوف و مهربان است.

کسی که ارزش زمان را دریابد، ارزش زندگی را درخواهد یافت. وقت همان زندگی است. هنگامی که چرخ زندگی یکی از سال‌های زندگی ما را در ‌پیچد و به پیشواز سالی دیگر برویم، بر سر تقاطع قرار خواهیم گرفت. در چنین لحظه‌ای سخت نیازمندیم که خودمان را برای گذشته و آینده محاسبه کنیم. پیش از آن که لحظه‌ی حساب و کتاب فرا رسد، از گناهان گذشته پشیمان شویم، لغزش‌ها و کجی‌ها را اصلاح کنیم و آن چه را که از دست رفته، جبران کنیم. برای چنین جبرانی فرصت وجود دارد. برای آینده نیز قلبی صاف، درونی پاک، عمل شایسته و عزم استوار و پیشتازی به سوی کارهای خیر، آماده کنیم. انسان مؤمن همواره با دو دلهره مواجه است:

دلهره‌ی مربوط به امری که سپری شده و مؤمن نمی‌داند که خدا درباره‌اش چه خواهد کرد. دلهره‌ی مربوط به امر آینده و مؤمن نمی‌داند که خداوند درباره‌اش چه قضاوت خواهد کرد. بنده می‌باید از دنیا برای آخرت، از جوانی پیش از پیری و از زندگی پیش از مرگ، بهره ببرد.

هر روزی که بر می‌آید، ندا کننده ندا سر می‌دهد: «ای آدمیزاد، من آفریده‌ای نو هستم و بر کار تو گواهم. از من آذوقه برگیر، زیرا من تا روز قیامت بازنخواهم گشت»

منبع: دو هفته نامه‌ی الاخوان المسلمون، سال اول، شماره 10، 1943 م.

با تشكر از پايگاه اطلاع رساني اصلاح.

منبع: اصلاح آنلاين

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, | 8:53 AM | نویسنده : بريالي محمدي

 

Posted: 17 Jul 2012 08:10 PM PDT

سرچينه: اسلام انلاين
ژباړه:
فضل الرحمن مظهري

پوښتنه:
د روژې مبارکه مياشت راتلونکې ده، د دې لپاره چې مسلمانان د همدې مقدسې مياشتې لپاره تيارى ونيسي څه بايد وکړي؟

ځواب:
د لوى او مهربان خداى په نامه
ټولې ستاينې د الله جل جلاله لپاره دي او درود او سلامتي دي وي د هغه په پيغمبر صلى الله عليه وسلم باندي.
ګرانه پوښتونکيه! ستاسو له مهمې پوښتنې څخه يوه نړۍ مننه، او موږ الله جل جلاله ته دعا کوو تر څو  د روژې د مبارکې مياشتې تر را رسيدلو پوري موږ له هر ډول مصيبت څخه محفوظ وساتي او توفيق راکړي تر څو په دې برکتي مياشت کې د الله جلاله رضا تر لاسه کړو.
الله جل جلاله په سپېڅلي قران کريم کې فرمايي: رمضان هغه مياشت ده چې په هغې کې قران کريم نازل کړاى شو چې د انسانانو لپاره له سره تر پايه هدايت دى او داسې څرګندې لارښونې پکې دي چې د سمې لارې ښوونکې او د حق او باطل يو له بله په ډاګه بېلونکې دي. (البقره ايت نمبر ١٨٥).
نو په همدې خاطر هر مسلمان بايد د روژې د مبارکې مياشت لپاره له قران کريم سره د اړيکو په ټينګولو، د روژې له روح سره په ځان مصروفولو او د معنوي بيترۍ په چارجولو سره ځان اماده کړي تر څو له دې برکتي مياشت څخه

 

 

په ريښتيني او صادقانه توګه ګټه پورته کړي.
د همدې پوښتنې د ځواب په اړه د کاناډا په ټورنټو کې د اونټاريو پوهنتون د اسلامياتو د انسټيټيوټ مشر استاد شيخ احمد کوتي ليکي: روژه هغه مبارکه مياشت ده چې د مؤمنانو او اسلامي امت لپاره په کال کې يو ځل راځي. له روژې څخه د الله جل جلاله هدف دا دى چې زموږ روحي بيترۍ چارج کړي او زموږ لپاره دا يو ستر هدف يا ميشن دى چې د ځمکې پر مخ د الله جل جلاله ستر نعمت و پېژنو. نو د دې لپاره چې د روژې له مبارکې مياشت څخه ګټه واخلو، موږ د روژې لپاره د خپلو زړونو او مغزوو په پرانيستلو سره کولاى شو تيارى و نيسو. په همدې خاطر به ستاسو لپاره څو لارښوونې وړاندې کړم.
١- موږ بايد خپل د روژې په اړه خپل معلومات پراخ کړو او څومره چې ممکنه وي د روژې د احکامو، حکمتونو او د ښې استفادې په لارو چارو ځان خبر کړو. دا به له موږ سره د يوې ښې روژې نيولو کې چې خدای راضي کړي مرسته وکړي.
٢-  بايد هڅه وکړو چې  له روژې څخه ژوره ګټه واخلو، راځئ په هوډ وکړو چې د روژې روح درک کړو: دا په دې معنى نه ده چې موږ يوازې له خوراک، څښاک او له جنسي اړيکو څخه ځان وساتو، بلکې موږ بايد په جدې توګه خپل زړونه، فکرونه، سترګې، غوږونه، لاسونه او داسې نور هم کنترول کړو.
٣-  موږ بايد د روژې له روح څخه لکه څنګه چې په حديث شريف کې ورته اشاره شوي ګټه پورته کړو په حديث شريف کې راغلي چې: د روژې په مبارکه مياشت کې بايد د امکان تر حده زړه سواند او خير ورکونکې و اوسو.
٤- موږ بايد له قران کريم سره خپلې اړيکې قوي کړو، ځکه روژه د قران مياشت ده.
٥- موږ بايد زيات ذکر وکړو او خپل شرايط بايد د زيات ذکر لپاره برابر کړو.
٦- موږ بايد خپلې ټولنې ته د خيريه کارونو په کولو او د شفقت په خپرولو سره پر مختګ ورکړو او له اړو خلکو سره دومره مرسته وکړو څومره مو چې په وس پوره وي.
راځئ دا دعا وکړو چې له روژې څخه په داسې حالت کې را و وځو چې ايمان مو چارج کړى وي، ايمان مو قوي کړى وي او له الله جل جلاله سره مو ټينګې اړيکې نيولي وي.

سرچينه: اصلاح آنلاين

 


Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, | 8:48 AM | نویسنده : بريالي محمدي

 

Posted: 18 Jul 2012 07:55 PM PDT

ژباړه: زيارت ګل راحل

 

هر کال چې د رمضان مياشت نږدي کيږي نو زه د نبي پاک صلى الله عليه وسلم د لاندي حديث يادونه کوم چې فرمايلي يې دي: زما امت په پنځو ډاليو نازول شوى چې زما نه مخکې امت او پيغمبر ته نه دي ورکړل شوي:

1.    کله چې د رمضان لومړۍ شپه شي نو الله پاک خپل بندګان ويني او هغه به هيڅکله هغه کسانو ته سزا ورنه کړي چې پدي شپه کې يې د هغوى عبادتليدلي دي.

2.    د روژتي د خولي بوي د ماښام په مهال الله ته د مشکو له بوي څخه ډيره غوره دي.

3.    ملايکې شپه او ورځ  د الله نه  د روژتي د مغفرت له پاره دعا کوي.

4.    الله  د جنت حورو ته د تياري امر کوي او وايي چې  زما دغه بندګانو ته ځانونه سينګار کړئ، دوى په داسې حال کې دي چې د دنياوي غمونو څخه ليرې کيږي او زما د اطمنان او عزت څخه ډک کورته راځي.

5.    د رمضان د مياشتې په وروستۍ شپه الله خپلو ټولو بندګانو ته مغفرت کوي. په دي وخت کې يوه تن د نبي اکرم صلى الله عليه وسلم څخه پوښتنه وکړه چې اى د الله ج رسوله! ايا دا د قدر شپه ده؟ نبي اکرم صلى الله عليه وسلم ځواب ورکړ چې نه، ايا تاسي نه دي ليدلي چې کله يو مزدور خپل کار پاي ته ورسوي بيا ورته خپله مزدوري ورکول کيږي؟  رواه احمد

د دې سربيره که غواړىچې د ثوابونو د مياشتې  د شپو د لويو ښيګڼو څخه برخمن شى نو د رمضان لومړنۍ شپه په خاص ډول د دي ښيګڼو لرونکې ده. د پورتني حديث له مخي د رمضان په لومړۍ شپه کې الله په خورا ډيره مينه خپل بنده ته ګوري او هغه هيڅکله هغه خلک په عذاب نه اخته کوي چې په دې شپه يې په عبادت وويني.

د سپيڅلو اسماني ډاليو د ترلاسه کولو له پاره  مسلمان کولاى شي چې په لومړۍ شپه يې ترلاسه کړي، په دې اړه زما ذهن ته ځينې لاندې پوښتنې راځي:

د رمضان لومړۍ شپه ولې د دومره زياتو ځانګړتياوو سره د نورو شپو په پرتله غوره ده؟

الله پاک په دې شپه کې په چا باندې  د رحمت خاص  نظر کوي؟

څنګه په دې شپه باندي زه، زما مسلمانان وروڼه او خويندې د الله د خاص نظر لاندې راتلاى شي؟

يقيناً الله هغه څوک ښه پيژني چې د ده له پاره  يې د رمضان د ثوابونو ډکه لومړۍ شپه په عبادت تيره کړې وي، او شايد چې د دې سره نور دلايل هم اوسي ځکه چې دغه لومړنۍ شپه د نورو شپو له پاره د ثوابونو، مغفرت، او د اور څخه د ازادۍ دروازي خلاصوي.

متاسفانه چې زياتره خلک د رمضان د مياشتي د ثوابونو ډکي لومړۍ شپې له پاره هيڅ ډول تياري نه کوي، ځينې خلک په ورځنيو چارو کې دومره مصروف دي چې د رمضان لومړۍ شپه د ټول کال د شپو په څير په بي پروايي سره تيروي.

دغې شپې ته په پاملرنې سره خلک د ثوابونو د سپيڅلو ډاليو وړ ګرځي، چې د دې شپي له پاره مخکې تر مخکي تياري او پلان سره په ښه ډول دغه ډالۍ لاسته راوړاى شي ځکه چې دغه يوه خاصه شپه ده چې په ټول کال کې يو ځل راځي نو بايد مونږه يې هيره نه کړو.

د دې ګټور فرصت له پاره نبي اکرم صلى الله عليه وسلم زموږ توجه را اړولې  او داسې يې فرمايلي دي:

کله چې د رمضان مبارک لومړۍ شپه راورسيږي نو شيطانان او ناکاره پيريان په ځنځيرونو تړل کيږي، د جهنم دروازې تړل کيږي او يوه يې هم خلاصه نه پاتي کيږي د جنت ټولې د روازي خلاصيږي او يوه يې هم بنده نه وي.

سربيره پردې يو غږ کونکې ملايکه غږ کوي چې اى په نيکيو پسې ځغاستونکو! مخکې راشئ، اى په بديو پسې ځغاستونکو! د بديو نه لاس واخلۍ. الله جل جلاله په دې مياشت کې ډير د جهنم څخه خلاصوي. – دغه اواز هره شپه تكراريږي.الترمذي

 

د دې شپې لپاره ځانړې برنامې

که چيرې يو ورور او يا خور غواړي چې د الله جل جلاله د دغه خاص نظر لاندې راشي نو بايد د دې له پاره زحمت وباسي او کار وکړي.

لاندينى پروګرام کولاى شي چې د رمضان د لومړۍ سپيڅلې شپې د اجر او ثواب په ترلاسه کولو کې مرسته وکړي:

•    د ټولو بدو کارونو د پريښودلو قوي عزم او په اخلاص سره توبه ويستل

•    د رمضان د مياشتې د روژې نيولو قوي عزم.

•    د شعبان په وروستۍ ورځ د لمر پريوتلو څخه مخکي په ځانګړي ډول په مسجد کې د الله ج ياد او ذکر کول.

•    مسجد ته تلل او هلته د نورو لمونځ کونکو سره د ماښام لمونځ په جماعت سره اداکول، خويندې کولاى شي چې په کورونو کې يې وکړي.

•    د ماښام له لمونځ وروسته د ماخستن لمانځه پورې په مسجد کې د اعتکاف په نيت پاتې کيدل او هلته د الله جل جلاله ذکر او د قرانکريم تلاوت کول.

•    په ډير اخلاص سره د ماخستن لمونځ او تراويح په جماعت سره اداکول

•    د مسلمان ورور سره د ملاقات په کولو د خوښۍ احساس او د هغوى له پاره د ښه رمضان د غوښتلو هيلې او دعا ګانې كول.

•    د ويده کيدو څخه مخکې د ځينو ښو اعمالو تر سره کول لکه صدقه ورکول، د ناروغ پوښتنه کول، د ذکرکول او د قرانکريم تلاوت…

•    د پيشنمي څخه مخکي پورته کيدل او د تهجد لمونځ اداکول

•    د سهار د لمانځه له پاره مسجد ته تلل چې خويندي يې په کورونو کې اداء کوي.

•    د لمر ختلو پورې په مسجد کې پاتې کيدل او د قرانکريم تلاوت او د الله جل جلاله ذکر کول

•    د نړۍ په هر ګوټ کې د ټولو مسلمانانو له پاره د نجات او خلاصى دعاکول.

•    د شپې پر مهال د الله جل جلاله څخه د ثواب د حاصلولو او له دوزخ نه د خلاصون دعا كول.

•    خپله كورنۍ او دوستان دې ته هڅول تر څو د رمضان د لومړۍ شپي اجر تر لاسه کړي

الله جل جلاله دې په مونږ ټولو د رحمت نظر وکړي او اجرونه دې راکړي، مونږ ته دې هدايت وکړي چې په دې دنيا کې ښه عمل وکړو.

آمين

سر چينه: اصلاح آنلاين


Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : دو شنبه 19 تير 1391برچسب:, | 4:47 PM | نویسنده : بريالي محمدي

 

ترتیب: محمد مصطفی نويد
پیشرفت و دست آورد های بشر در تمامی عرصه های مادی زندگی ملموس بوده اما در عرصه ارتباط و انتقال داده ها با هم، چشمگیر تر می باشد.
موبایل با آنکه یک وسیله ارتباطی  ساده در مقابل پیشرفت های چون ویدیو کنفرانس، مکالمات انترنتی  و دیگر امکانات ارتباطی بوده اما از لحاظ کاربرد تنها وسیله مکالمات نبوده بلکه سیستم های پیشرفته موبایل سهولت های چون استفاده از انترنت، تماشای ویدیو، گم ها، و کمره عکاسی و فلم و سایر خدمات هر چند ساده ولی پر کار برد را با خود می داشته باشد.
همه میدانیم که هر پدیده می تواند دو پهلو داشته باشد، – خوب و بد – و انسان اختیار دارد که از شی دست داشته اش درست استفاده کند و یا سوء.
موبایل نيز بعنوان یک شی از چنین خصلت بر خودار است که هم می تواند انسان در راه پیشرفت و ترقی خود آنرا استفاده کند و یا هم  از آن بعنوان یک سرگرمی ناسالم هم مانند سایر دست آورد های تکنالوژی مانند، ماهواره، انترنت و… استفاده نماید و سبب ضیاع و قتش گردد و گمراهی و… را هم در قبال داشته باشد.
با تأسف باید گفت که استفاده سو از مبايل خيلي زياد است. تصاویر پس زمینه موبایل اکثر از جوانان افغانستان را دختر های فلم و یا رقاصه ها تشکیل میدهد و حافظه میموری کارت ایشان آهنگ های مختلف مزخرف هندی و یا هم فلم های غیر اخلاقی پر می باشد.
و فروش و تهیه این فلم ها و سایر مزخرفات آن در بازار های افغانستان آزاد است، و اکثراً فروشنده های آن جوانان می باشد، که توجه دولت از یک سو؛ در آمد بیشتر این بازار از سوی دیگر سبب شده است تا این فساد روز افزون شود.
اما اینکه چگونه یک موبایل اسلامی داشته باشیم، کاری است بسیار ساده، مثلاً:
•    جای آهنگ های مزخرف سخنرانی های مختلف علمایی دین را با فرمت های 3GP و MP3   بگذاریم  در موقع مناسب به آن گوش فرا دهیم؛
•     بجای گیم های که با فرمت جاوا می باشد ما می توانیم کتابهای مفیدی را که با فرمت جاوا ترتیب داده شده است نصب  نماییم.
•    تلاوت قرآن کریم با صداهای حفاظ مختلف و معروف جهان امروز در دسترس همه قرار دارد، و در بدل همان پول که مزخرفات را می خریم بدست می آید.
اما اینکه چه دلیل باعث شده است تا ما مصروف چیز های غیر مطلوب شویم، انگیزه های مختلف در آن و جود دارد که از جمله در دسترس بودن آن می باشد، و از سوی دیگر  والدین هم هیچ گونه کنترول بر فرزندانشان نمی کنند،. و همین است که جوان و نوجوان خانواده در چند دقیقه نشستن با دوست ناسالمش، انواع و اقسام فلم های غیر اخلاقی را بوسیله بلوتوت در یافت می کند و پای تماشای آن می نشیند، و بعدش هم برای جوان دیگر می فرستد.
گذشته از این ها درد سری دیگری را که برای خانواده ها موبایل ایجاد کرده است، مزایمت های تلیفونی می باشد، و حاد تر از این ها این که مبایل بهترین وسیله برای صحبت های عاشقانه جوانان شده است، که شرکت های فراهم کننده  خدمات بیسم هم این موضوع را درک کرده است و  تخیفیف های مختلف زیری نام های گوناگون و حتی بی شرمانه به نام های از آن جنس مثل یاران، و… را در خور مردم داده است.
اینکه این شرکت ها بخاطر جلب مشتری و یا هدفی دیگری این کار انجام میدهد بحث جداگانه است، اما آنچه را که ملت افغان باید بپردازد پول به جیب آنها  و بی بندوباری اجتماعی را بخرند.

منبع: اصلاح آنلاین

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : دو شنبه 8 خرداد 1391برچسب:, | 4:31 PM | نویسنده : بريالي محمدي

سوال و جواب مرد اعرابی از رسول الله (ص)

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

عرض کردم میخواهم داناترین مردم باشم؟

حضرت فرمود از خدا بترس

عرض کردم میخواهم از خاصان درگاه خدا باشم؟
حضرت فرمود شب و روز قرآن بخوان

 عرض کردم میخواهم همیشه دل من روشن باشد؟

حضرت فرمود که یاد مرگ را فراموش مکن

عرض کردم میخواهم همیشه در رحمت حق باشم؟
حضرت فرمود با خلق خدا نیکی کن

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد
 

عرض کردم میخواهم از دشمن به من آفتی نرسد؟

حضرت فرمود همیشه توکل بخدا کن

عرض کردم میخواهم در چشم مردم خوار نباشم؟
حضرت فرمود پرهیزکار باش

عرض کردم میخواهم عمر من طولانی باشد؟
حضرت فرمود صله رحم کن

عرض کرد میخواهم روزی من وسیع گردد؟
حضرت فرمود همیشه با وضو باش

  عرض کردم میخواهم به آتش دوزخ نسوزم؟
حضرت فرمود چشم و زبان خودرا ببند

عرض کردم میخواهم بدانم گناه به چه چیز ریخته می شود؟
حضرت فرمود تضرع و توبه به حال بیچارگی

عرض کردم میخواهم سنگین ترین مردم باشم؟
حضرت فرمود از کسی چیزی مخواه

عرض کردم میخواهم پرده عصمتم دریده نشود؟
حضرت فرمود پرده ی عصمت کسی را مدر

عرض کردم میخواهم که گورم تنگ نباشد؟
حضرت فرمود مداومت کن به قرائت سوره ی تبارک

عرض کردم میخواهم مال من بسیار شود؟
حضرت فرمود مداومت کن به قرائت سوره ی واقعه هر شب

عرض کردم میخواهم فردای قیامت ایمن باشم؟
حضرت فرمود میان شام و خفتن به ذکر خدا مشغول باش

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

عرض کردم میخواهم خدای تعالی را در نماز حضور یابم؟
حضرت فرمود در وقت وضو گرفتن بسیار دقت کن

عرض کردم میخواهم از خاصان باشم؟
حضرت فرمود در کارها راستی و درستی پیشه کن

عرض کردم میخواهم برای من عذاب قبر نباشد؟
حضرت فرمود جامه ی خود را پاک نگهدار

عرض کردم میخواهم در نامه ی عمل من گناه نباشد؟

حضرت فرمود با پدر و مادرت به نیکی رفتار کن

منبع: Aryanacity.blogfa.com

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

  • دانلود فیلم
  • قالب وبلاگ
  • سوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگ